ديشب يه تاپيك زدم و گفته بودم همسرم خونه نيست و مجبور شدم بيام خونه برادرشوهرم (مجرده) و خودشم خونه نيست و دم صبح مياد خونه
حالا يه بنده خدايي اينجا بهم پيام داد خانم بود و منم چون يكم ترسيده بودم از تنهايي تو دلم گفتم خب حالا صحبت ميكنم با ايشون و سرگرم ميشم تا وقتي خوابم ببره يا مثلا برادرشوهرم بياد خونه
بعد ايشون از اول چت يه حرفايي ميزد غيرمستقيم ولي ازش ميپرسيدم منظورت چيه ميپيچوند تا ديگه يه حرفي زد كه دود از سرم بلند شد
يه حرفي زد منم گفتم برادرشوهرم اومد ديگه ببينيد چي گفته
پست بعدي ميذارم