من خودم زیاد باهاش سر هر چیز کوچیک بحث میکردم، تمام رازهایی که در رابطه با فامیل و حانواده داشتم بهش گفتم و در مقابل خانوادم خیلی بهش ارزش و بها دادم و...
بحث ها و قهر های الکی
منو لایک کنید
خدمت کردن بی منت به اقوام شوهر
خیلی خیلی ساده و خام بودم
عوضش کل خانوادش خدای سیاست بودن
منم فقط گند زدم
رازهای خانوادمو گفتم
سر چیزای بی اهمیت بحث میکردم
تو بحث های خانوادگیشون دخالت میکردم.همیشه سعی میکردم رفتار همسرم رو برای خانواده ی خودش توضیح بدم
یکی نبود بگه به تو چه،خودشون بچه شون رو می‌شناسن.کاسه ی داغ تر از آش خود من بودم
من تقریبا همه زندگیم مغرور بودم و کمی بداخلاق
اوایل ازدواجمون با این بدبخت خیلی تو قیافه بودم و...
مثلا وقتی بهم میگفت دوستت دارم میگفتم مرسی😐😆
الان یکمی شُل کردم خودم راحت ترم🤣🤣🤣🤣
و دومیش اینکه بیش از اندازهء درک و شعور شون به خانواده اش محبت کردم و احترام گذاشتم
در صورتی که لیاقت و چاره تک تکشون فقط مرگه
همسرم از روز اول بهم میگفت اینا بی لیاقت هستند ولی من باورم نمیشد
احترام بیش از حد به خانواده ش گذاستیم فکر کردن چه خبره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
