خدایا
لحظه مرگ رو چشیدم
چقدر روح آدم در تنگنا قرار میگیره....
شاید برا همه اتفاق افتاده باشه وقتی که رویایی ترسناک و وحشتناک ببینین
و اون حالت مرگ، هزاران بار بیشتر از اون حالت رویای ترسناکه.... تازه، اون حالت برا آدم میمونه و نمیره....منتظری تموم بشه اما تموم نمیشه
من نمیخوام کسی رو از مرگ بترسونم
اما لحظه ایه که تمام ما اون رو دیر یا زود، امروز یا فردا، خواهیم چشید.... و هیچ کدوم از ما، نمیدونیم اون لحظه ، کی هست... اون لحظه در انتظار همه ماست و ما از اون بیخبریم....
به خدا قسمتون میدم اینقدر غافل زندگی نکنین....مگه فقط پیرمرد پیرزنای ۸۰ ۹۰ ساله از دنیا میرن؟ مرگ تصاوف ها رو نمیبینین؟مگه بیماریهای یهویی رو نمیبینین؟ مگه مرگ جوون ها رو نمیبینین؟
بخدا قسم کسی که نصیحتتون میکنه رو نه مسخره کنید نه بی محلی..... بهش فکر کنید... کسی که میاد بهتون میگه خدا درباره فلان چیز چنین گفته و احکام میده، گوش بدین....این لحظه ها نمیمیرن.... این لحظه ها زنده ن و بزودی برا هممون مجسم میشن...
وقتی یکی بهتون میگه حجاب...وقتی یکی میگه بهتون نماز.... وقتی یکی بهتون میگه دوست نامحرم اشکال داره..... تمام این لحظات زنده ن و بدونین اینها درسته نگا کنیم افراد عادی مثل خودمونن که اینا رو میگن اما یقین حاصل کنین که خدا اون لحظه خواسته اینها رو بهتون بفهمونه و رو زبون بنده گذاشته که تو، آره تو، که تو بفهمی...
اینو هم بدون که خدا اینقدررر عاشقته، خیر و صلاحت رو میخواد، آرامش واقعیت رو میخواد، بهمین خاطره که اینها رو بهت گوشزد میکنه..... دلش نمیاد بنده ای که از روح خودش درش دمیده، بنده ای که خدا خودش میدونه چی براش خوبه چی براش سمه، دلش نمیاد اون بنده خودسو تباه کنه....
هیچ کدومتون نمیدونین من الان در چه حالتی هستم و برا چند ثانیه چه صحنه هایی دیدم و با چه وحشتی بیدار شدم..... بخدا قسم که این حرفهای منو جدی بگیرین....