من پدرم وضع مالیش عالیه (چند تا خونه داره ....! بعد حسادت میکنم نمیرم خونشون زیاد! هر دفعه مادرم میشینه میگه اینو خریدم و فلان! عصبی میشم قشنگ! یا میان خونم حس بدی بهم دست میده! چون وضع ما خیلی پایین تره! زودم ازدواج کردم سنتی! 16 سالم بود هیچی نمیدونستم! زیادم مایل نبودم دیگه همه گفتن خوبه ازدواج کردم! انگار همه از خداشون بود منو بدبخت ببینن!
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
حسد آرزوی از بین رفتن نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است در حالی که غبطه آرزوی داشتن امکانات و نعمتهای خدادادی است بدون آن که آرزوی از بین رفتن نعمت را از افراد دیگر داشته باشد.
حسادت فک کنم یه حس طبیعی هست اونم که حسادت نمیکنه مشکل داره مثل من چون من هرکه هرچی داره میگم خدا بیشترش بده حتما لیاقتش داشته و فک کنم من مشکل دارم نه اینجا میگم همه جا میگم هیچی واسم ارزش نداره
تو از این که زود ازدواج کردی و سهمی تو زندگی پدرو مادرت نداری ناراحتی ،وگرنه حسود نیستی فقط یه حس بدی داری که نمیتونی تو اون زندگی باشی و لذت ببری ،همین
خانواده منم تا نداشتم خیلی خوب بودن و دورم بودن .خوشحال ندارم . الان ک وضعم بهتر شده دیگه چشم دیدنمو ندارن .مثالی بزنم. اگر بگم زمانی ک نداشتم ازمادرم ک خودش بهم پارچه ملافه ای داده بود گرفته بودم .بعد ک دید وضعم اوکی شده ازم پس گرفت . باورت نمیشه