خورشتم همیشه میزارم کسی نمیخوره عزیزم .فردا خودمون میخوریم.
خانواده من تو مراسم ها ومهمانی ها فقط کباب نهایت مرغ وفسنجان میخورن .بقیه غذاها رو رسمی نمیدونن نمیخورن
در حسرت دیدار پدری ب سر میبرم ک آخرین بار دستش توی دستم بود ولبخند روی لبش خشک شد ومنو تنها گذاشت .از وقتی رفت منم خندیدن رو فراموش کردم میشه برای شادی روحش ی صلوات بفرستی.سپاسگزارم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
اخی چقدر نوه هاشو دوست داره ولی زن داداش من برای خودش هم کامل میکشه یعنی دو نفری اندازه ۳ نف ...
اره مادرم نوه هاش رو خیلی دوس داره ، ما جرات نمیکنیم ب بچه ها بگیم بالا چشمتون ابرو ، مادرم قهر میکنه میگه شما نوه های منو دوست ندارید .
منم مجبورم تحمل کنم چاره ای نیست مادرم هر جا میره این نوه ها رو باید با خودش ببره .ب نظر من کار درستی نیست بچه کوچیک با خودت جایی ببری بچه ها خیلی شیطونن مادرمم دوسشون داره بچه ها هر کاری کنن مادرم دعواشون نمیکنه وجلوشون رو نمیگیره.بچه بد عادت میشه
در حسرت دیدار پدری ب سر میبرم ک آخرین بار دستش توی دستم بود ولبخند روی لبش خشک شد ومنو تنها گذاشت .از وقتی رفت منم خندیدن رو فراموش کردم میشه برای شادی روحش ی صلوات بفرستی.سپاسگزارم
در حسرت دیدار پدری ب سر میبرم ک آخرین بار دستش توی دستم بود ولبخند روی لبش خشک شد ومنو تنها گذاشت .از وقتی رفت منم خندیدن رو فراموش کردم میشه برای شادی روحش ی صلوات بفرستی.سپاسگزارم
چون وقتی ما رو دعوت میکنن به نحو احسنت پذیرایی میکنن .همیشه چند نوع غذا میزارن ب مقدار زیاد اکثرا هم کبابی میزارن .
من اونا رو عادت ندادم بلکه مهمو نی هاشون رو جبران میکنم
در حسرت دیدار پدری ب سر میبرم ک آخرین بار دستش توی دستم بود ولبخند روی لبش خشک شد ومنو تنها گذاشت .از وقتی رفت منم خندیدن رو فراموش کردم میشه برای شادی روحش ی صلوات بفرستی.سپاسگزارم