2733
2739

نمیدونم چی بگم و از کجا بگم اگر تاپیک های قبلیم و بخونید متوجه میشید چه سختی حایی کشیدم تا الان که شش ماهمه،  مشکل ناباروری داشت همسرم و تحت نظر بودیم،  اون ماه با سینگل اف و لتروزل و متفورمین باردار نشدم و میخواسم ماه بعد برم برای آی یو آی جور نشد،  ماه بعدشم باز خواسم برم پریودیم خورد تو روز تعطیل، اون ماهم هیچ،  ماه بعدش که اوکی شد برم پریود نشدم ولی خیلی به خدا و اقا ابولفضل و امام حسین رو زدم و زنگ میزدم کربلا و التماس میکردم دیگه پری نشم و حامله بشم،  خلاصه روزا گذشت و پری نشدم دقیق تو ماه شعبان  بود کلن عید بود و مناسبت و تولد،  بعد هشت روز تاخیر اومدم اینجا تاپیک میزدم و از دل شکستم میگفتم و همه میگفتن برو آز حامله ای ولی من دل و جیگرشو نداشتم،  خلاصع رفتم و ازمایشم مثبت شد و حامله بودم  تو روز تولد اقا ابلفظل  میدونستم بچم پسرع و نذر خودش بود،  بگذریم از اینا، روزا گذشت و همه خوشحال و خندون و منتظر تشکیل قلب بودیم،  خلاصه قلبم تشکیل شد و منتظر سونو انتی بودم،  سونو انتی رو رفتم ولی قبل موندم رفتم چن روز میدونسم یچیزی شده ی اتفاقی افتادع هرچی استخاره میزدم بد میومد سریع رفتم سونو  گفت انتی بالا 4.2دهم،  مشکوک سه سندروم دوان،  سریع با چشش گریون رفتم 19متر پارچه سبز  گرفتم و بردم که ببرم امام زادع شهید پهن کم اخه نذر کرده بودم ولی اداش نکرده بودم خلاصه همون روز همه حالا داغون بود و من داشتم   میسوختم با این درد رفتم شیراز دکتر سریع بیام آمدید نوشت ولی درصده ادم بالا بود و امید کم داشتم بقیشو پایین مینویسم

بغضم گرفت

انشاالله سالم و سلامت باشید❤🌱

تلنگر اول :1401.6.4 (خیلی عمیق) یکسال در حال خوبی گذروندم و خیلی چیز ها رو دیدم که روحم رو از دنیا جدا کرد و منو به اوج بندگی و یاوری امام زمان عج رسوند...  مدتی بمقداری دور شدم که مقصر خودم بودم💔 و امروز (1402.10.20) عهد بندگی و یاوری مجدد بستم... هر جا برم و در حالی باشم در نهایت در آغوش آقا جانم تاج سرم عشق دنیا و آخرتم، امام زمان عج آروم میگیرم🥺 اللهم عجل الولیک الفرج😍❤️ آقا جانم عاشق لحظه ای هستم که بیاین و ما با پاک کردن اشکامون نظاره گر رخ زیبای شما باشیم🥺😍 عزیزجانم.. هر وقت نیاز به دعا داشتی من به دیده منت قبول میکنم (سوره های قرآنی، نذر و صلوات)... تبادل نظرهای خادم_المهدی_۳۱۳ 🌿سر‌شد‌به‌شوق‌وصل‌تـو‌فصل‌جوانیـَم هـرگز‌نمیشود‌ڪه‌ازاین‌در‌برانیـَم🥺😍❤️

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اون موقعه ۱۲هفته بودم و باید میشدم پانزده هفته تا یکم بچه بزرگتر بشع،  روزا برام مثل مرگ میگذشت همه فامیل داغون بودن، شوهرم حالش بد،  و همه دست به دعا بودن،  ولی هیچکس مثل من نمیسوخت،  فقط کارم گریه و التماس بود و قران خوندن،  فقط گریع میکردم و قران و التماس،  روزا گذشت تا نوبتم رسید برم آمنیو خیلی میترسیدم هااا چون واقعن فوبیای درد دارم ولی برام مهم نبود همه درد هاشو به جون میخریدم،  ی سوزن بع اون بلندی تو رحمم کردن و از بچه آب گرفتن تو مرکز ژنتیک و رفتم خونع جوابشم قرار بود یکماه امادع بشع من روز بع روز آب میشدم قبلی برام ازمایش یبار خونع خودم نذر اقا ابولفضل کردم و سفرع انداختم و همه اومدن و من دست خودم نبود زجه میزدم و دو دستم بالا التماس میکردم میگفتم یبار دیگه بهمم ببخشش،  و یروزم مادرشوهرم سفره صلوات انداخت و همه اومدن و دعا میکردن برام،  خلاصه جواب اولیش بعد پنج روز اومد رفتم گرفتم بع شوهرم گفتم من میام ولی تو برو تحویلش بگیر از خود شهرستان تا شیراز  گریه میکردم و سی جز قرانم تموم کردم به نیت سالم بودنش زمانی رفتم به همه گفتم دعا کنید با با خبر خوش بیام یا جنازم و واقعن اگر چیزی میشد موقعه برگشت نمیذاشتم  رو سیا برگردم

خلاصه جوابو گرفتیم و رفتم پیش دکترم  فقط گریع میکردم وزنم ۸۰بود شدع بودم۶۰ از شدت ناراحتی و....  ناگفته نمونه ویاررررررهام شدیدددخلاصه بردم پیش دکتر و تو ی سایت بودم گهواره همه برامون دعا میکردن و استرس داشتن و منتظر خبر خوب

راستی یادم رفت ازمایش انتی هم دادع بودم و مثبت شده بود که بچه مشکل دارع و کل امیدمون آمدید بود

2728

رفتم بع دکتر گفتم یکماه کمرم شکسته تورو بقران با زبون بهم نگو با اشاره و سر تکون دادن بهم بگو سالمع یا نع شوهرم بیرون نشسته فقط میگع اگر سالم نباشع باید همینجا سقط کنی ولی من همیجوری میخوامش،  نگا کرد گفت اینکه سالمه واااااااای بدنم شول شد دیگه نتونسم جلو خودمو بگیرم خودم خالی کردددمممممم تا تونسم هق زدممممممم و گفت مطمعن باش جواب دومیشم سالمع،  اومدم بیرون به شوهرم گفتم فقط گریع میکردیم و میگفتم ابولفضل سالمععععع و زنگ زدم به همه خانوادع و پشت گوشی همه گریه میکردن و میخندیدن اوضاعیییییی بود هیچ وقت یادم نمیرههههههه تا چن روز پیشم جواب دومیش اومد بازم خوب بود شکر خدا خواسم بگم من برام معجزه بود انتی خیلی بالا بود،  ازمایش مثبت شده بود سندروم ۱به ۱۲٠ خیلی سخیا کشیدم و گذشت الانم اسم پسرم گذاشنم ابولفضل شش ماهمه و انتظارشم بسلامتی بیاد بغلت برام دعا کنید هنوز ضربه روحی که خوردم تو وجودمه،  امیدوارم  کسی تجربه نکنه ولی الان این آمنیو برای همه مینویسن عمدا و الکیییییی باخدا باشید،  همچیو از اول خدا و بعدم ابلفضل العباس و امام حسین بخواید خیلی معجزه دارن منتظرم نی نی دنیا بیاد ببرمش پابوست،  اونای که بچه ندارید،  مشکل دارید اقا ابولفضل کم طااااااقته ازش بخواید سریع میده معجزشو دیدم قربونت برم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز