یه سوال، خواهر شوهر مجردم بهم اخم کرد ، رو برگردوند ، علما بیاید ببینم جوابش چی بدم؟

همینکه خاهره بت حرفشو زده دمش گرم عجب رویی داره ما ب زنداداشه بگیم بیا اینجا کفشاتو واکس بزنیم  برامون ناز میکنه ب ولاه ب این شب اگ دروغ بگم . ینی بگیم پتو بشور خونه رو سرمون خراب کرده اما برادره کمک حاله

ببین اسی رفتم تاپیکاتو خوندم بااجازت😕

شوهرت بچه ننه اس با مردی هم ک بچه ننه اس کلنجار رفتن درمورد خانوادش بی فایدس 

این تجربه ای بود که من دیدم از نزدیک ک شوهره ب جااینکه واقعیتو ببینه متاسفانه از دختره روز ب روز سردتر شده

بنظرمن که هرچی بشوهرت بگی فایده نداره 

تو ب روخودت نیار اصلا ن اینکه توهم قیافه بگیری 

معمولی رفتار کن بزار اون قیافه بگیره ولی تو از کوره درنرو 

اگه بحثی پیس اومد دوباره خواستی بسوزونیش ارامش خودتو حفظ کن چیزی نگی ک بعد پشیمون شی چون شوهررو علیه تو پر میکنن 

بزار سلاح تو ارامشت باشه 

مبگم من یه جور دیگه فکر کردم بیخیال خوب کردی نرفتی به هر حال تو هم خیلی اذیت شدی من فکر کردم از این مدل هایی هستی که همیشه خدا گارد دفاعی دارن 

بنظرم درمورد بچه دار شدنت هم بیشتر فکر کن 

اول رابطتون باشوهرتو قوی کن بعد ب فکرش باش 

چ عجله ای سن کم شوهر کردی حالا کلی وقت داری دختر خودتو نباز سریع برای بچه و این حرفا

طرف ۴۰سالگی شوهر میکنه بعد کلی افه چندسال بعد بچه میاره

عزیزم خودت رو ناراحت نکن ملت همیشه در صحنه حرف واسه گفتن زیاد دارن 

والله ما چهار تا عروس آوردیم از گل نازکتر بهشون نگفتیم هیچ انتظاری هم ازشون نداشتیم همش گفتیم دختر مردم وظیفه ای نداره یه ظرف خونمون شستن هزار بار تشکر کردیم ولی باز آدم بده هستیم 

خودم چند سال خونه مادرشوهرم رو به رسم ادب و کمک جابه جا کردم دریغ از یک تشکر دیدم داره وظیفه و نوکری میدونه الان هیچ با آنکه وجدانم ناراحته ولی شوهرم هر کاری از دستش بر بیاد میکنه و من حرفی نمیزنم 

دختر مردم هیچ وظیفه ای در قبال خانواده شوهر نداره جز ادب و احترام بقیه هر کاری کنه لطف و محبته تماااام

خب شما ک نمیگی‌اینارو من از کجا بدونم عزیزم؟حالا ک اینجوریه خوب کردی نرفتی 

اینکه کمک نکردی یه طرف 

اینکه دوهفته بعدش رفتی سر زدن یه طرف دیگه

تابلوئه بهونه کردی

عزیزم درسته شما وظیه ای نداری ولی نیکی به پدرشوهر مادرشوهر به نفع دنیا و اخرتته.

از همسرت نرنج چون ایشون معلومه دنبال صلحه فقط راهشو کامل بلد نیست.

و در مورد خواهرشوهرت ازش به دل نگیر چون دست تنها مونده رنجیده اصلا کینه نگیر و به فکر سوزوندنش نباش خدا رو در نظر بگیر خدا از نیتهامون اگاهه زشته.

کلا شما معلومه دختر خدادوسنی ۶ستی پس تو کارهات فقط خدا رو در نظر بگیر.شرایطسو تداشتی نرفتی تموم شد.نه به کسی جواب پس بده و نه از رفتارهای کسی کینه بگیر.همیشه کاری که درسته رو با در نظر گرفتن خدا انجام بده.دنیا دوروزه خدای نکرده روزی در محضر خداوند خجالت زده نباشی.

ولی خب بازم دقیق نمیشه چیزی گفت.چونکه من که از زندگیت خبری ندارم که.اینکه دوهفته یبار رفتی اونجا حتما دلیلی داره.

فقط خدا میدونه تو دل بنده هاش چی میگذره