میومدن خونه من یه تاب تو هال داشتیم وقتی از بیرون میومد لباساش رو اونجا آویزون میکرد منم که تازه اومده بودم خونه خودم حرصم میگرفت لباسارو میذاشتم رو پله ها
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این کاربری متعلق به زنی است که هیچکس دوسش نداره جز مامانش...توجه:اگرچیزی مطابق عقاید شما نیست دلیل نمیشه که اشتباه باشه پس به عقاید همدیگه احترام بزارید
این کاربری متعلق به زنی است که هیچکس دوسش نداره جز مامانش...توجه:اگرچیزی مطابق عقاید شما نیست دلیل نمیشه که اشتباه باشه پس به عقاید همدیگه احترام بزارید
آقاجون من خدای مهر و محبت و نظم و شعور بود این دوماه آخر خیلی استرس از دست دادنشو داشتم دستاش رو میبوسیدم سرش رو میبوسیدم ولی بازم حسرت رو دلمه خیلی زیاد
ممنون عزیز دلم بدترین غم روی کره زمین از دست دادن عزیزتریناته هیچ چیزی هیچ اتفاقی نمیتونه ازین سخت تر و بدتر باشه آرزو میکنم هیچکس این غم رو نبینه هرچند غیر ممکنه😭😭