۹ ماه پیش که قبولش کردم تایپیک گذاشتم و فک میکردم خوشحال ترین دختر دنیام این ۷ ماه که باهاش بودم اوایل کم دعوا میکردیم ولی اواخرش دعواهامون زیاد شده بود بعضی وقتا سر چیزای الکی حساس میشدم و باهاش دعوا میکردم ولی اکثرا دعواهامون این بود که میدونستم دوسم نداره نه اولویتش بودم نه کارام براش مهم بود و انگار نیازی بهم نداشت و حس میکردم با اون اعتماد بنفسی برام نمونده وقتی تو این دوره نامزدی که بقبه نامزدا عشقشونو میزارن تو سرشون اون منو زیاد نمیخاست و بخدا بیشتر توجهاتی که کرد رو خودم ازش میخاستم و چیز زیادی هم نبودن رفتیم سفر دلش نمیخاس کنارم باشه زنگ میزد انگار از رو اجبار بود و اندازه من شوق نداشت البته دلش میخاستد هر شب صدامو بشنوه و رفتارای خیلی خوبیم داشت ولی در کل دوسم نداشت و من اواخر رابطمون بشدت حالم بد شده بود ووابستش ولی اون روزای اخر منو با پستی ول کرد من دیگ نمیخاستم جداشیم میخاستم بریم پیش مشاور ولی بهم ثابت کرد دوستم نداره و بخاطر آزادی هاش و رفیقاش و...منو ول کرد همش میخاس عشقشو ثابت کنه ولی دقیقا زمانی که نیاز بود ثابت کنه خودش و مادرش تحقیرم کردن و مثل ی دستما ل از زندگی خودشون بیرونم کردن .من و نامزدم هردومون تو رابطمون تقصیر داشتیم و خودمون باید درستش میکردیم ولی مادرش اخرش کار خودشو کرد و منو تحقیر کرد من بعد این جدایی فهمیدم خدا بهم رحم کرده چون مادرش رفت ابروی منو پیش همه برد و نامزدم پشت سرم خیلی دروغ گفته بودن با مادرش و حتی نامزدم تو رابطمون دروغ هم میگفت روز اخر خیلی تحقیر شدم واقعا حقم نبود اگه نامزدم واقعا دوسم داشت اینقد باهاش دعوا نمیکردم درسته باهم مشکل داشتیم و تو رابطه منم خییلی مقصر بودم ولی بنظرتون حقم این بود که مادرش و اون منو اینجوری خراب کننن و نامزدم اینجوری با تحقیر ولم کنه؟؟؟؟؟😔😔😔
با اجازه اسی
میشه لطف کنین گزارش بزنین خواهشاااا
https://www.ninisite.com/discussion/topic/11169984/جدیدا-به-این-نتیجه-رسیدم-که?postId=292589715
چقد زیاد نوشتی
برع گم شه
اون کیه که ولت کنه تو از زندگیت انداختیش بیرون
خودت مقصری
بیا بغلم خودم دچار شدم ب یکی
سلام خداروشکر کن بایه بچه برنگشتی
برو زندگیتو بساز
فراموش کن همه رو
خداهست دید
تقاص بدی پس میدند
کجا رفته؟
ما خودمون تعیین میکنیم چطور باهامون رفتار بشه
نامزدت ته نامردی بوده بره گمشه
ببین منو شوهرم ده هزار بار باهم دعوا کردیم اخرین دعوامون یکماه پیش بود
ومن گفتم طلاق
مادرش خیلی تشویق و تحریک به جدایی کرد به پسرش گفت طلاقش بده این چی بود اوردی تو خانوادمون
شوهرم و مادرش خیلی تحقیرم کردن
ولی اخر سر شوهرم جلو مادرش ازم معذرت خواست و نذاشت جدا بشیم
و مادر اشغال و بی صفتش ضایع شد و ماالان سر زندگیمونیم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
