بیاین.خیلی امشب ناراحت شدم از دست خواهرم.من متاهلم دوتاهم بچه دارم
مجرده خواهرم ولی خیلییی زبون درازی میکنه.مامانم همیشه میگفت باهامون بد حرف میزنه اگر چیزی خلاف میلش بگیم میپره بهمون.مامانم خیلی ازدستش گریه میکنه وناراحته.حالا امشب رفته بودیم بیرون.
از اولش اینقدر غر میزد مامان آب برای من نیوردی عین بچه های دوساله ونمیدونین چقدر غر میزد.بعدم شروع کرد بگه مامان چرا برام سوییشرت نیوردی الان داره سردم میشه ومرتب غر میزد.دوباره میگفت ماماااان گشنمه چرا برام خوراکی نیوردی.خلاصه منم گفتم اجی جون عزیزم نی نی که نیستی خودت میدونی تشنه ات میشه یه بطری آب واسه خودت بیار فکر میکنی شب سردت میشه سوییشرتت رو بیار همیشه که لقمه رو نمیگیرن بکنن دهنت که.چرا اینقدر غر میزنی.برگشته میگه مامان لیاقت نداره حیف من که بچه ایناااام.اصلا تو چیکاره ای؟ به تو ربطی داره فضولی میکنی،دهنتو ببند بوی عطرش همه جارو برداشت...تموم شد؟ تموم شد؟
ادامه نده من حتی از باباهم پول نمیگیرم حالا زورشون میاد یه ذره برام آب بیارن..گفتم من چی گفتم اصلا حرف منو فهمیدی.گفتم خواهرمن انتقاد پذیر باش اخه دلیلی نداره هرکس بهت یه چیزی گفت سریع یه جواب گنده بهش بدی یه بار بگو باشهاصلا نمیشه باتو حرف زد...باشه منم دیگه چیزی نمیگم...
حدودا ۲۰ روز پیش هم خواهرمو برداشتیم بردیم شمال اونجاهم همینجور بود مدام باید برای دوتا بچه هام آب میوردم بطری خانم وآب وگوشی وهندزفری رو میذاشتم تو
کیفم.یکبارم گفتم اجی جون عزیزم یه کیف کوچیکبیار وسایلتو بذار توش من همینجوری کیفم سنگین هست خسته میشم.باد میکرد میگفت تو داری منت میذاری.