چند باری شده برم نگم، یا بگم میرم. خونه خواهرم برم خونه ی دوستم، ولی بعضا میگم کاش بگم حتی اگر دعوام بشه، ولی بعذش میگم میفهمه و گیر میده و بدتر دیگه نمیزاره
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من اشتباه کردم همون اوایل ازدواج ممانعت نکردم تو عالم خودم. گفتم شوهرم بزار گوش بدم به حرفش ولی تو عذابم، منم دوست دارم با دوستان خوش بگذرونم، همیشه که خانواده نمیشه، و اینو شوهرم ازم گرفته