من یه دخترم امروز حاله دختر تو رو داشتم ولی من ۱۷ سالمه و اون ۹
مامانم حرفایی امروز بهم زد که قلبم و خیلی شکست نمیشه واسش دلیل آورد چون بلافاصله توجیهش میکنه
من عاشقم و اون میدونه و خیلی اذیتممیکنه با حرفاش و کاراش بخوام تعریف کنم یه صبح تا شب طول میکشه
خلاصه اش کنم توروخدا مامانا بد دختراتون انقد گیر ندین تویی که میدونی دخترت عاشقه جلو پاش سنگ ننداز و با حرفات لهش نکن اینا همش نفرت میشه
نمیگم ازادمون بزارین ولی مثه رفیق باشین واسمون که بیایم تو بغلتون گریه کنیم نه اینکه مثه من دخترت الان بشینه تو تنهاییش از دسته مادرش گریه کنه