داد وبیداد کرد ک اون همه پولو چیکار کردی درصورتی ک ی ساله بیکاره ی هزاریم ب من نداده گفتم دو تومن پوله خب خرید کردم شروع کرد ب حرف زدن ک تو شرایط منو درک نمیکنی میخوای عین میلیاردا زندگی کنی شرایط گوه من برات مهم نیست و هزار حرف منم گفتم غلط کردم نمیخوام میدونستم دوتومن داره بعد گفت شماره حسابتو بدع گفتم بعد این همه حرف نمیخوام ممنون و اونم چندبار اصرار کرد منم نفرستادم زنگ زدم بابام برام فرستاد و اومدم خونه بعد دوروز فهمیدم رفته عروسی رفیقش و کلی ولخرجی کرده همین ادمی ک میگفت شرایطم گوهه