شوهرم رو میگم با دعوای شدیدی که کردیم با همه ی بی احترامی ای که به من کرد با اینکه منو تو خونه راه نداد
با اینکه بهم گفته میارمت خونه به شرطی که دیگه شر و ور نگی
باز دلم بغلشو می خواد . دلم صداشو می خواد
دلم می خواد بریم بیرون مثل هر شب ...
حالا چیکار کنم
دیشب که خونه ی پدرم بودم خیلی سخت گذشت بهم خیلی جو سنگینی بود برام اصلا راحت نبودم داشتم دیوونه میشدم