خیلی از دست شوهرم عصباتیم هر وقت ازش کمک خواستم کمک نکرد منم آدمم دلم میخواد یه ساعت راحت باشم بمیرمم نگهش نمیداره نگید مادرت مامانم دیسک کمر داره اصلا دیگه توانایی نداده مادرشوهرمم مریضه کسی نیست گاهی نگه داره من استراحت کنم همسرم واقعا میتونه اما ترجیح میده بره باشگاه و سالن فوتبال خسته شدم از دستش انقد نه شنیدم دیگه داره از چشمم میفته چیکار کنم راضی بشه کمکم کنه؟
حاضر شو اومد خونه بچه رو بده بغلش بگو من میرم استخر بعدشم رستوران مراقبش باش بای
من از وقتی بچه دار شدم کلا نظرم راجب شوهرم عوض شد. همش در میره از کمک
نمیکنن دیگه
فردا وقت لیزر دارم
دوشبه دارم میرم تو حموم نصفه شیو میکنم میپرم بیرون از بس بچه گریه میکنه
بیخبر ازش یهویی بچه رو‌بزار پیشش یواشکی برو بین مجبوره نگه داره
برای من هیچ وقت کمک نکرد
بچه چند وقتشه؟
من میرفتم باشگاه با خودم میبردم بزرگ تر شد توی لابی مینشست
یا ساعتی بزار خانه کودک یا مهد کودک
بگو پرستار بگیره کمکت
تو عمل انجام شده بزارش ینی چی کمک نمیده مگه فقط بچه توعه
کاری نمیتونی بکنی من کمر درد شدید دارم هم باید از بچه ها مراقبت کنم هم کار خونه انجام بدم هر وقت ازش کمک خواستم گفت یکم دیگه انقد میگه یکم دیگه که خودم مجبور میشم انجام بدم هر کاریم ازش بخوام مثلا بگم مکم کمرم رو مایاژ بده میگه الان وضو دارم کلا ازش دل زده شدم حس میکنم دیگه دوسش ندارم
من پنج سال جاشو حدا کرده بود که حتی گریه بچه از خواب ناز بیدارش نکنه.تو حموم بودم میومد در میزد بیا بیرون داره گریه میکنه،ینی یه بعل ۵دقیقه ای هم نمیکرد بچه از گریه تلف نشه……نگم برات دختر
وای خب گذشت و الان ماشالله بزرگ شدن
جالبه چند وقت پیش میگفت بچه خودش چه قشنگ بزرگ شد🫤🫤🫤🫤🫤وااااای
باورت میشه دستشوییم بغلش میکردم با خودم میبردم،بچمم بد قلق و گریه کن و اذیت کن شدیییید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
