داستان از این قراره ، مراسم ختم داریم در تالار ، مادرشوهرم اینا همه رو آقا با بانو دعوت کردن حتی خانواده عروس رو ، من خواهرم همسن خودمه مجرده و داداشم ۱۰ سالشه ، و اینکه اون یکی جاریم مادرشوهرم با خانواده دعوت کرده ، کلا خانوادش میان همه شون هم متاهل هستن ،
ولی برای منو فقط پدر ومادر
خلاصه من ناراحت شدم امشب به شوهرم گفتم ، میدونم شوهرم تو دلش ناراحت شده و فکر میکرد، اما یکم باز میخواس قانع کنه خودشو ومنو
من حتی گفتم به شوهرم که ببین اون جاری با خانوادش میاد تالار به من حرص بده که مادرشوهرم همه شونو دعوت کرده ولی من چی
خدایی تو این زمینه شوهرم همراهم هست حتی برگشت گفت توهم برای اینکه حرفشو دربیاری خواهرتون داداشت رو بیار
من قبول نکردم گفتم چرا خودمو کوچیک کنم
به نظرتون گفتم بهش خوب کردم؟؟؟؟