2733
2734

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

من دو روز زودتر درد زایمانم شروع شد. خیلی اصرار کردن که طبیعی زایمان کنم حالا که دردامو کشیدم. اما من ترسو بودم و قبول نکردم. بعدم زنگ زدن به دکتر کریمی اونم گفت حدود ظهر میرسه. بعد با خوشرویی بهم گفت من دکترتم و رفتیم اتاق عمل. من بیهوشی میخواستم اما از روی دلسوزی اصرار به بی حسی کردن. با بی حسی و کلی بگو بخند بچم به دنیا اومد. بعدم ریکاوری و اتاق خودم پیش گل پسرم.
نه. تازه من داشتم درد میکشیدم و فقط منتظر بودم دکتر بیاد. واسه شیو کردن هم یکی اومد گفتم من تمیزم گفت من وظیفمه. یادم نیست چی شد بخدا. اخه درد داشتم. یادمه توی اتاق عمل همه گفتن وای این که لاک داره اگه خانوم دکتر ببینه غر میزنه! اما غر هم نزد و بچه م با لاک من به دنیا اومد.ههههههه
یه ژیلت دستش بود یه مقدار پارچه. اگه خودت تمیز باشی کاری ندارن که. شاید فقط یه چک کنن. سخت نگیر. اهان راستی یکی اومد گفت برای سونداژ اومدم گفتم نه برای من بعد از بیهوشی بزارین. موقع بیحسی گذاشته بودن منم اصلا نفهمیدم.
ممنونم پرگل جونم خیلی لطف کردی استرسم کم شد منم یادم باشه بگم موقع بیهوشی برام بزارن. انشالله خداپسرگلت رابرات حفظ کنه وبه خواسته های دلت برسونتت.
به بهشت نمیروم اگر مادرم آنجا نباشد.
فذت شم. برای شما و نی نی گلت هم بهترینها رو آرزو میکنم. راستی بعد از زایمان من اونجا رو بازسازی و تجهیز کردن. میگن خیلی شیکتر و خوب شده. مبارکت باشه. برات آرزوی سلامت و زایمان خوب دارم. در پناه خدا
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687