من دو روز زودتر درد زایمانم شروع شد. خیلی اصرار کردن که طبیعی زایمان کنم حالا که دردامو کشیدم. اما من ترسو بودم و قبول نکردم. بعدم زنگ زدن به دکتر کریمی اونم گفت حدود ظهر میرسه. بعد با خوشرویی بهم گفت من دکترتم و رفتیم اتاق عمل. من بیهوشی میخواستم اما از روی دلسوزی اصرار به بی حسی کردن. با بی حسی و کلی بگو بخند بچم به دنیا اومد. بعدم ریکاوری و اتاق خودم پیش گل پسرم.