2733
2734
عنوان

مادر شوهر (به نظر تون حق دارم ناراحت بشم)

| مشاهده متن کامل بحث + 105 بازدید | 59 پست
ناراحت نشو از دستم اووونقدر لحظات ناااب تو زندگیت پیش میاد که حظش روببری مادرشوهرم چند صباحیه .. پس لطفا خودتو ناراحت مسائلی اینچنینی نکن این مسائل روجدی بگیری کم کم جمع میشه واثر بدی رو تو روابطت با مادر همسرت ایجاد میکنه که زندگی زناشویی خودت رو تحت تاثیر میزاره پس آزاد ورها باش از مسائل پیش اومده خوبیش رو ببین

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس .

2731
ایشون دوراه داشت میتونست محترمانه عذرش روبخواد ویا بزاره بمونه اگه راه حل اول رو ارائه میداد مطمئنااا واکنش نشون داده میشد باز میگم چون اتفاقی بوده حضورش راه حل دوم رو انجام داده الان داره خودخوری میکنه بد میگم بهش میگم فکر بهش نکن از زندگیت لذت ببر
یه کم بیشتر فکر کنین وهوشمندانه قدمهاتون رو بردارین و از تجارب دیگرون مخصوصا بزرگترها کمک بگیرین

همش رو میخواین خودتون تجربه کنین و20 سال بعد برسین به حرف بزرگتراتون
که اییی دل غافل جوونیم رفت چه قدر میتونستم رها باشم خوش بگذرونم دل نشکونم و..و...
آخی فلانی راست میگفتا
از تجربه های دیگرون استفاده کنیین
خییییلی حق داری ناراحت بشی

من جای تو حرص خوردم

چون دلت میخواسته خودتون باشید

حالا که اومده بالا عیبی نداره

اما فهم و درک و شعور ربطی به نسل نداره

وقتی بهش گفتین چیزی نگو به نظرم عاقلانه نبوده که برنامتونو ریخته به هم

مثلا مادرشوهر من میبود باهام همکاری میکرد

اما تموم شده رفته

عیب نداره
سال من ❤16 فروردین❤تحویل شد
وای منم برا شوهرم تولد گرفتم سورپرایزی به بهونه کامپیوتر داداشم بردش خرید تا همه کارامو کردم ۴۰ نفر مهمونام اومدن.حتیناشینه باباشه تو خونه بابام که نزدیکمونه پارک کردین که تو کوچه نبینتش بفهمه بعد که داشتن میومدن باباش هی میرفت تو پارکینگ که بچش یه دفع حول نشه‌انقدر حرص خوردم.دیگه داشت همه چیو خراب میکرد‌منم به داداش بزرگش کفتم باباتو کنترل کن مهنونینو خراب نکنه کدورت پیش بیاد.اونم هی به باباش تذکر داد اخرشم بابام مجبورش کرد برن تو بالکن سیگار بکشن.همه مهمونا تو اتاق بودن با فشفشه منم با دوربین پشت مبل قایم شده بودن.تا درو باز کرد دید چراغا خاموشن.اومد تو صدان کرد.همه با فشفشه اومدت بیرون و ننم فیلم گرفتم.کلی ذدق کردت همه خیلی خوش گزشت بعد باباش هی میگفت این چه کاریه بچم ترسید.اهرش انقدر حرصم داد تا گفتم دیگه تولد پسرتون دعوتی نمیدم فقط جونا رو میگم که ذوق دارن.داداشای شوهرم هی بهش چشم غره رفتن تا اروم شد.
خدایا مددی...
سلام به نظر من که اشتباه که آدم بچه رو به خاطر روزای ناتوانیش برزگ کنه. چون اون موقع که تو پیری اون جوونه و خیلی کارا دلش میخواد که انجام بده و تو مزاحمشی. اگه خودش دوست داشت هیچ بحثی نیست ولی اینکه تو انتطار داشته باشی انتظار بی جاییه ما همه با خون دل بچه بزرگ میکنیم برا اینکه بره آیندشو بسازه و خوشحال زندگی کنه. نه اینکه توی پیری ما رو بذارو بردار بکنه. من که شخصا از همین الان هیچ حسابی روی دخترم نمیکنم
فقط خدا
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز