من بچه بودم خونه دوستم که همسایمون بود رفته بودم زدم یه چیزی رو تو خونشون شکوندم 😅
بعد خجالت میکشیدم مامانش بیاد باهام دعوا کنه یهو گفتم من مهسا نیستم من یه مجسمه هستم 😳😂
بعد الکی ادا در میاوردم که من تکون نمیخورم
پلک هم نمیزدم 😐😑
مامانشینا اومدن منو بیرون کردن گفتن برو خونتون بچه 🐈😂😂