عشق بعد ازدواج سنتی پیش میاد؟؟؟

احساس اینکه یه نفر رو بیشتراز کله دنیا دوس داری بیشتراز خودت بفکر اونی، دوس داری براش بمیری، دوریش غییییرقابل تحمل و سخته، دوس داری همه کار براش بکنی تا یه لبخند بزنه، بی اندازه برات خواستنیه و هرچه که در کنارش باشی باز سیر نمیشی و در عین اینکه پیشته دلت براش تنگه میشه!

من خیلی وقتاااا توی اطرافیانم ازدواج سنتی دیدم ک اوایل ازدواجشون (از نظر من البته)رابطشون خیلی معمولی بود عشق خاصی نمیدیدم اما چندسال بعد ازدواجشون از رفتارشون کاملاااا مشخص بود چقد الان همو دوست دارن و هوای همو دارن و این خیلی خوشحال کنندست

بعد ببخشید استارتر دونفر که قبل ازدواج عاشق همن بقول شما وازدواجشون سنتی نیست،کشش جنسی ندارن به هم؟یعنی میل جنسی اصلا دخیل نیست تو عشقی که بینشونه؟واینکه عاقل بودن مگه بده؟ابنکه عاقلانه یک نفر رو انتخاب کنی بده؟من سنتی ازدواج کردم شوهرم خدای روی زمینه برام بیشتر ازبچم دوسش دارم وایشون هم دقیقا همین حس رو نسبت به من دارن ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه من واقعا بهش رسیدم

حرف شما اشتباهه ، چون تجربه ی متفاوتی داشتین دلیل نمیشه همه ی کسانی که عاشق شدن رو لیبل هوس بچسبونین و بگین ما خوبیم!!! عشق بعداز ازدواج از بین نمیره بلکه تازه به مرحله ی شما میرسه! در حالیکه شما اون مرحله ی عشق رو هم تجربه نکردین من بعداز دو سال عقد و ۴ سال ازدواج هنوز عاشق همسرمم ایشونم همینجور... شوهر من برای یک سفر کاری سه روزه همینکه خداحافظی میکنیم و میره هنوز از شهر نزده بیرون پیام میده دلم برات تنگ شده! قطعا این هوس نیست

حرفتون درسته اما مساله ای که هست اون شور و شوقی که می گید در تمام ازدواج های عاشقانه هم دوام نداره و وقتی فروکش می کنه زندگی رو گاهی به فاجعه تبدیل می کنه. در اثر رابطه زناشویی وابستگی ممکنه پیش بیاد دلبستگی بیشتر حاصل تفاهم و علاقه ای هست که به مرور تشکیل میشه و معمولا رشته نگهداری زندگی مشترک هست که با کلی بالا و پایین و مشکلات و حتی دعوا به راحتی پاره نمیشه. شرایط عاشقی شاید برای همه پیش نیاد. عشق قشنگه ولی نباید به امید عاشقی نشست و فرصت ها رو از دست داد

آیا در مواقع سختی نداری بی پولی و نقص عضو و خیلی چیزهای دیگه دختر که عاشق هست بازم میمونه

من عشق رو به همسر مثل عشق به فرزند میدونم با همه خصوصیت بچه باهاش هستی تا آخر

بله عزیزم انسانیکه واقعا عاشق هست، همه جوره در کنار عشقش هست 

اینم تجربه شما هست که شوهرتون انسان بوده اول اینکه دوستی به ازدواج ختم شده که الان میبینی ده ساله دوستی آخر میگه من نمیتونم خوشبختت کنم .....بعدشم عشق بعد ازدواج مونده من خیلی این رو به چشم دیدم ..میگم چرا هر کی وارد زندگیتون میشه رو عشقم خطاب میکنید زمانی عشق هست که تو رو برای زندگی انتخاب کنه و شما ملکه زندگیش بشی اون زمان میتونی بگی عشقم ...

من دوست نبودم و سنتی هم نبود یعنی ایشون خودشون تو یه موقعیتی منو دیدن و بعدا منم دیدمشون و پیگیر شدن و.... 

قبل ازدواج و تو آشنایی که خیلی هم طول نکشید کشش خیلی زبادی بهشون پیدا کردم خیلی زیییاد علاقه مند شدم به ایشون ولی اون حسی که من بهش میگم عشق بعد ازدواجمون پیش اومد 

اصلا هم حرفتونو قبول ندارم وابستگیه و فلان 

من حسی که دارم رو مطمینم خیلیا نتونستن تجربه کنن همونایی که اسم این دوستیهای پوچ و توخالی رو نیرارن عشق 

از یطرف میگن عاشقتم و از طرفی با کوچکترین حرکت، همیدیگرو با غحش نابود میکنن 

من تعریفم از عشق خیلی با اینجور روابط فرق داره

یعنی واقعا میشه با تلیقین کسیو دوست داشت و وادار به دوست داشتنش شد؟!؟! 

ببین دوست داشتن چیز عجیبی نیست ما خیلیارو دوست داریم اگر واقعا از یه آدم کینه به دل نداشته باشیم فکر میکنم بشه 

اصلا منظورم دوست داشتن عمیق و عاطفی ای که واقعا باید به همسرت داشته باشی نیست یه علاقه ای که صرفا احساس کنی میتونی کنارش زندگی کنی

 چون اگر ازدواج بکنی دیگه احساس میکنی راه برگشتی نیست با چنتا جمله محبت آمیزم دل نرم میشه ولی عشق اینجوری هیچوقت به وجود نمیاد...