دختر داییم پزشک متخصص. سال آخر تخصصش با خاستگاری که معرفی شده بود ازدواج کرد ماشاالله خیلیی هم خوشبخته.
البته خاستگار خیلی زیاد داشت و همشونم معرفی شده بودن. همه رو هم راه داد خونه و چند جلسه صحبت میکرد بعد میدید به هم نمیخورن جواب رد میداد تا اینکه با آخری خیلی تفاهم داشت بعد چند جلسه صحبت رفتن مشاوره که اونم چند جلسه رفتن تا اجازه نشون آوردن داد. الانم دو سالی میشه عقد و عروسی گرفتن (چون اهل دوستی و اینا نبودو کلا سرش تو درس و کتاب بود دوست پسر نداشت که اونمدلی بیان خواستگاریش . البته از پسرای کلاسشون خاستگار داشت ولی حاضر نبود با پزشک ازدواج کنه برا همین هیچکدوم خونه راه نداد دلایل زیادی هم میآورد)