والله من لباسشون هم میشستم ولی قدر نمیدونن ذاتشون خرابه مادر شوهرم اگ یه چای ماهی یه بار اتفاقی درست کنه صدبار غرغر میکنه زندگیم تباه کردن هیچ زندگی نکردم همش مثل خدمت کارا درخدمتشون هستم کاش حداقل شوهرم قدرمو بدونست همشون ذاتشون بد هست هزار بار حرف بی احترامی فحش بهم دادن یه بار تو روشون حرف نزدم هیچ هیچ حیا و احترام ندارن منم بخاطر دخترم تحمل میکنم و توکل میکنم بخدا این روزای سخت منم تموم بشن منم یه خونه از خودم داشته باشم و راحت بشم تو تمام مراحل زندگیم هم دخالت میکنن خسته شدم