دارم از عذاب وجدان میمیرم

سونی جان خوش بگذره؟؟؟؟؟؟؟
به خدا همین الان دارم با گریه تایپ میکنم.بچه داری منو داغوووووون کرد.با دوستای شوشو و زن و بچشون اومدیم یکیشون بچش 10 روز از پسر من بزرگتره دور کیشو گشت همه کاری کرد شوهرش بچه رو نگه داشت نزاشت آب تو دل زنش تکون بخوره امااااااا شوشوی من (البته گله ندارم چون اون بیچاره هم از پس بهونه های پسرم بر نمیاد)
رفتیم بولینگ انقدر جیغغغغغغغغغغ زد که نصفه نیمه از همه خداحافظی کردیم برگشتیم
رفتیم رستوران دیدنیها همین که موسیقیش شروع شد شام نصفه نیمه جدا از بقیه برگشتیم
رفتیم ساحل انقدر جیغ و داد و گریه که باز سریع برگشتیم .........................

نه باغ پرندگانی نه کارتینگ نه جت اسکی نه کشتی تفریحی همه رو بقیه رفتن و ما نرفتیم

سونی جان سلام پسرت همسن دخملی منه ناراحت نباش ما مادرها هم ادمیم خسته می شیم غمگین می شیم کم میاریم تازه شما سر کار هم می ری منم گاهی عصبانی می شم البته با دختر بزرگم و باهاش شدید دعوا می کنم شب که می خوابه و به صورتش که عین فرشته هاست نگاه می کنم از خودم بدم میاد به خدا می گم ای کاش من مادرش نبودم اخه این چه وضعی است و از خودش صبر می خوان بتونم خوب و درست بزرگشون کنم غصه نخور وقتی زیاد عصبانیت کرد بذارش و از اون محل بیاا کنار صبر کن

به بچه های 2تا3سال میگن دو ساله وحشی چون معمولا خیلی بد میشن نه بزرگن که حرف بفهمن نه کوچولو که زود اروم بشن اکثرا این دوره را دارن
ولی بازم مواظب باش از کنترل خارج نشه چون هرچی بزرگتر بشن عادتایی که دارندسخت تر از بین میره