2737
2734
عنوان

شوهرم آب پاکی رو ریخت رو دستم منم به شدت ازش عصبانیم.

| مشاهده متن کامل بحث + 7727 بازدید | 130 پست
چقدر شما خوب و مثل یه مشاور حرف میزنید. با مشاوره در تماس هستم اما اصلا نمیتونم خوب باهاش ارتباط بگی ...

خوب اینجا مشخص میشه روحیه ی حساسی داری ،ولی به اندازه ای که میخوای محکم و مستقل باشی قوی نیستی و میخوای با لجبازی کارتو پیش ببری ...عزیزم فکر نکن دارم سرزنشت میکنم نه ،این فقط یه تحلیل که احتمال میدم اینجوری باشی ،بهت حق میدم چون روت فشار هست ولی از راهش باید وارد بشی 


باید اول خودتو آروم کنی،اعتماد به نفست رو ببری بالا،افسردگیت رو درمان کنی بعد بری برای اصلاح زندگی مشترک ،چون اینجوری هم به خودت هم به زندگی مشترکت هم بچه ات ناخودآگاه  آسیب میرسونی ...


الآن روح شما انگار از هر طرف تحت فشاره  و خودتو تو منگنه احساس میکنی ،از اونور هم روحیه ی حساس و شکننده ای داری که افسردگیت داره این حالتت رو تشدید میکنه ،

اولین قدم اینکه سعی کنی این مشکل رو از بالا بهش نگاه کنی ،اگه وایسی و از دریچه ی فکر خودت بهش نگاه کنی احساس خفه گی و کلافه گی بهت دست میده( که یه جورایی طبیعی هست ،این حالات برای کسانی که با افراد سلطه گر زندگی میکنن طبیعی هست ) ،اینجا باید یکم توسل و توکل کنی به خدا، خودتو آرام کنی ،بالآخره گلم شما خدایی داری که حاضر و ناظره بر شماست،یکم که آروم شدی سعی کنی مثل این پهپادهایی که میرن تو آسمون فیلم برداری میکنن ،مثل همون ها بیای و از بالا به مسائل زندگی نگاه کنی .


حالا میایم سر همسرت ،همسر شما در کنار سلطه گری ،با توجه به مسائلی که گفتی ،خودشیفته هم هست،برای همین نمیتونی با حرف زدن کاری رو از پیش ببری.من حس میکنم ایشون به خاطر نداشتن قدرت حل مسئله رو میارن به انکار کردن،و رها کردن مشکلات ....

خوب باید چی کار کنی ؟

یک _وقتی میخوای باهاش حرف بزنی اولا زمان و مکان مناسب رو پیدا کن ،وقتی خسته است ،گشنه است و ....اینجور زمانها ممنوع 

دو_وقتی میخوای باهاش حرف بزنی به حالت گله و شکایت و غر زدن نباشه ،یه جوری بیان نکن که حس کنه شما داری کم میاری .ببین فکر میکنی اگه بهش بفهمونی که بهت خیلی فشار میاد شاید به خودش بیاد ،نه عزیز ،همسرت قدرت حل مسئله رو نداره ،برای همین هم وقتی با این حالتها میری باهاش حرف بزنی ،زود گارد میگیره و میخواد شما ساکت بشی ...البته سلطه گریش هم به جای خود


خوب حالا باید راه حل چیه ؟ 

یک _اول روی اعتماد به نفست کار کن ،تنها کاری که میتونی باهاش جلوی سلطه گریشو بگیری ،بالا بردن اعتماد به نفسه ته ،اونم نه با دعوا و لجبازی و عصبی شدن خودت

دو_باید روی لحنت ،روی کلماتت ،کار کنی ،لحنت نه باید ضعیف و شکست خورده و به بن بست رسیده باشه ،نه باید حالت دستوری باشه 

روی بار معنایی کلمات باید دقت کنی ،مثلا از کلماتی مثل تو همیشه اینجوری هستی ،خوب این قید همیشه اینجا بار منفی ایجاد میکنه که باعث میشه همسرت سریع گارد بگیره،بگرد ببین چه کلماتی رو استفاده میکنی که میتونه بار منفی ایجاد کنه .حرفهای که میخوای به همسرت بزنی رو روی کاغذ بنویس ،و بشین بخون ،و خودتو بذار جای همسرت با همون ویژگی ها و خصلتها و طرز فکر همسرت، حرفهاتو بخون ،اینجوری میتون به فهمی چطور میتونی از کلمات و جملات بهتری استفاده کنی ،با مدیریت کلام ،قدرت رو بگیر تو دستت و همسرت رو مدیریت کن .


سه -وقتی میخوای مشکلی رو مطرح کنی ، اون تایم فقط یک مشکل رو مطرح کن ،اگه بخوای مشکلات متعددی رو بیان کنی همسرت قدرت تحلیل نداره و بهم میریزه،پس تمام تمرکزت رو بذار روی یک مشکل و از حواشی هم پرهیز کن.


چهار_این مشکل رو به صورتی بیان کن که انگار شما رفتی پیشش و ازش راهنمایی و مشاوره میخوای ،با کلماتی مثل به نظرت ،آیا بهتر نیست و ... پیش برو 


پنج_حتما حتما برای اون مشکل  قبلش یه راه حل پیدا کن و به صورت شیک بدون اینکه بفهمه داری بهش چیزی رو تحمیل میکنی بهش ارائه بده ،مثلا میخوای در مورد افسردگیت صحبت کنی ،خوب یه راه مثل فلان کلاس ،فلان جا ،یعنی یه چیزه کلی نگو که برم بیرون ،برم کلاس،نه از قبل مشخص باشه که کجا و چه کلاسی و چه روزهایی میخوای بری و به صورت پیشنهاد بهش ارائه بده ،ولی سعی کن در آرامش و در عین مهربانی ،اقتدارتم نشون بدی ،یعنی باید یه زن مهربان ،آرام ،شاد و مقتدر باشی تا این راهکارها کم کم ان شاءالله اثر بذاره 



چقدر شما خوب و مثل یه مشاور حرف میزنید. با مشاوره در تماس هستم اما اصلا نمیتونم خوب باهاش ارتباط بگی ...

میدونم شرایطت سخته ،حالت بده که چرا همسرم منو درک نمیکنه،چرا با وجودی که میبینه دکتر بهم قرص افسردگی و و و داده بازم کوتاه نمیاد ...ببین گلم کسایی که اختلال شخصیتی دارن اصلا نمیفهمن که مشکل دارن و مشکل رو از دیگران میدونن و میندازن گردن بقیه 


مثلا به شما میگه ،خوشی زده زیر دلت ،اصلا من نمیفهمم مشکلت چیه ؟ منکه همه چی برات مهیا میکنم؟! دردت چیه ؟!!!! ...در واقع برای همسرت تعریف نشده که شما یک انسان با ویژگی های خودتون هستین و حق و حقوقی دارید ،خوب اینجا خودشیفتگی همسرتونم مزید بر علت شده،اینجا شما حرص میخوری که چرا براش تعریف نشده،خوب دیگه این دست شما نبوده و نیست  ...

پس دندون توقع رو بکن بنداز دور ،چون همین توقع باعث میشه به شدت روح و روانت آسیب ببینه ،به مرز جنون میرسونتت که چرا این آدم برای من حقی قائل نیست ،به خودت بگو مشکل اختلال شخصیتی داره ،یعنی قدرت تحلیل و فهم درست مسائل،  ،نگاه از ابعاد مختلف به یک مسئله و موضوع رو نداره،همسرت تک بعدی فکر میکنه،این مهارت و قدرت رو نداره که ابعاد مختلف مسائل رو ببینه ،بسنجه ،تحلیل کنه ،ناتوانی داره در این مسئله ،مثل ناتوانی قلب ،ناتوانی کلیه و ...مغز هم دچار این ناتوانی میشه ،پس به خودت بگو....


 ازش توقعی ندارم ولی میتونم با مدیریت خودم ،اون رو هم مدیریت کنم 



هر چقدر توقعت کمتر بشه ،آرامش بیشتری پیدا میکنی،در نتیجه میتونی قدرت خرد و عقلانیتت رو به کار بندازی 





ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

چقدر شما خوب و مثل یه مشاور حرف میزنید. با مشاوره در تماس هستم اما اصلا نمیتونم خوب باهاش ارتباط بگی ...

شما شخصیت و هویتت کاملا مجزا و مستقل از همسرت داری  ،

خودتو باور کن،خودتو قبول کن ،که نیازی به قبول داشتن و نداشتن دیگران حتی همسرت نداشته باشی 

...گلم این مسئله نشون میده دچار تله ی بی ارزشی هم هستی ...

ببین انسان شخصیتش پیچیده است ،پر از لایه های مختلفه ،مثلا یکی رو میبینی خیلی مغروره ولی وقتی میشینیم و تحلیل میکنیم شخصیت این آدم رو و لایه های مختلف شخصیتیش ارزیابی میشه ،متوجه میشم این غرور در لایه ی ابتدایی هست ولی در لایه های پایین تر ،حقارت وجود داره که خودشو به صورت غرور و لجبازی نشون میده ،چون میخواد با نشون دادن غرور و لجبازی و غد بازیش خودش رو حفظ کنه و به نوعی واکنش تدافعی برای حفظ حیاته اشه...

این یه مثال بود 

حالا شما پر از استرس ،اضطراب هستید در برابر رفتار همسرتون 

بیا ریشه یابیش کنیم 

این عصبانیت شما ،جزع و فزع و افسردگیت ،ناشی از داشتن تله ی بی ارزشی هست ،یعنی خودت در ضمیر ناخودآگاهت این تله رو داری ،درسته که برای خودت حق قائل هستی ولی میخوای که دیگران شما رو تایید کنن،اونا حامی و حمایت کننده ات باشن ،اوناها حق و حقوتت رو به رسمیت بشناسن،خوب تا حدودی طبیعی هست 

...منتهی داری خودتو میکشی که همسرت به تمام این مسائل برسه ،حق و خقوقت رو به رسمیت بشناسه تا شما هم بتونی احساس بی ارزشی پیدا نکنی 


در واقع ریشه ی اصلی این عکس العمل شما نبود اعتماد به نفس و داشتن تله ی بی ارزشی و نشناختن خودته 

حالا وقتی ریشه ی مشکل رو پیدا کنی راحتر میتونی بری دنبال راهکار و درمان ،اینا رو گفتم که بدونی مشاورت درست میگه دختر خوب ،اونم میخواد ریشه ای مشکلاتت رو حل کنه ،فکر نکن شما رو مقصر اصلی میدونه،نه ،اولا چاره ای نداره چون همسرت همکاری لازم رو نمیکنه دوما مشاوره ریشه رو داره میبینه ،درسته همسرت سلطه گری داره ،اما شما خودت در درونت ضعفهایی داری که باعث شده بیوفتی تو تله ی بازی های متقابل همسرت ،اگه تله ی بی ارزشی نداشتی ،با رفتار همسرت آنچنان بهم نمی ریختی و میتونستی مقتدرانه از سدش بگذری .


اصلا بیا اینجوری فکر کنیم ،همه ی ما دچار ضعف و مشکلات هستیم ،خاصیت این دنیا اینه و برای همین تو این دنیا هستیم که با تلاش، خودمونو رشد بدیم ،پس اینجا  شما هم مقصر نیستی ،ولی وقتی میدونی که این مسائل در شما هست اگه رهاشون کنی به حال خوشون و فقط انگشت اشاره اتو بگیری سمت همسرت ،خوب اینجا مقصر میشی ،همونجوری که همسرت مشکلات روحیش رو به حال خودش رها کرده ،شما هم داری مسائلت رو به حال خودشون رها میکنی ..اولین تمرکز روی حال خودت باشه ،وقتی ان شاءالله قوی  و مقتدر شدی ،دیگه همسرت میفهمه اهرم فشاری برای شما نداره و میکشه کنار ،وقتی ببینه ضعیف نیستی ،زود صدات نمیره بالا،گریه ات نمیگیره،نمیترسی و کاملا در کمال آرامش و اقتدار و متانت و احترام داری کار خودتو پیش میبری دیگه دستش خالی میشه .،همونجوری که خواهرشوهرات دارن کار خودشونو پیش میبرن .

2728
دقیقا هر بار که میبینه کنترل داره از دستش خارج میشه یا فکر می‌کنه دارم لجبازی میکنم یا نادیده اش میگ ...

پس عکس العمل های نشون میده که اهرم فشار همسرتون کارا بوده ،و اثر گذار ،برای همین همسرتون به همین روال و منوال ادامه میده و تغییری در رفتارش نشون نمیده ،چون داره نتیجه میگیره ،اگه شما بتونی ان شاءالله کم کم عکس العمل هات ،احساساتت رو مدیریت کنی (احساساتت رو با تغییر تفکر) دیگه سلاح همسرت اثری نداره .



باید دست از جز و فزع برداری ،دست از گریه برداری،باید مقتدر بشی ،شما میتونی ،هر چیزی رو که نیاز داشته باشی خدا در درونت برات قرار داده.


 کامل گرایی نداشته باش ،این مسائل یک شبه به وجود نیومدن که یک شبه درمان بشن 

ایده آگرایی همون کامل گرایی منفیه ،در کل چیزه بدی نیست ولی باید مدیریت بشه چون یه جاهایی مانع پیشرفتت میشه ،

دنبال کامل گرایی نباش ،دنبال کمال گرایی باش ،کمال هر کاری به معنی صد در صد انجام دادن اون کار به نحو احسنت نیست ،به معنی رسیدن به نتیجه ی صد در صدی نیست ،کمال یه کار میتونه 10 در صد اون کار باشه ،یعنی شما تلاش میکنی و ده درصد نتیجه میگیری ولی شما به کمال اون کار رسیدی ،حالا اگه ایده آل گرا باشی به جای اینکه لذت ببری از رسیدن به همون ده درصد و باز هم ادامه بدی به تلاشت ،ناراحت میشی و بهم میریزی که چرا من به نتیجه ی صد در صدی نرسیدم و کارو نصفه کاره رها میکنی 

کمال عقل اونجایی که بتونه بین بد و بدتر انتخاب کنه ،اگه قرار باشه ما بگیم نه من تازمانی که همه چیز اوکی نباشه انتخابی نمیکنم خوب پس اینجا ما عقل و قدرت خردمون رشد پیدا نکرده .

پس مشاورت درست میگه ،همه ی ما اگه قرار باشه ایده آل گرا باشیم که باید هیچ کاریو انجام ندیم ،چون تک و توک تو زندگی به نتیجه ی صد در صدی میرسیم و خیلی وقتها باید بین بد و بدتر انتخاب کنیم.

باید این طرز فکرت رو مدیریت کنی ،و جاش تعاریف درست جایگزین کنی ،همونجوری که برای همسرت یکسری مسائل در ذهنش اشتباه تعریف شده برای من و شما هم خیلی مسائل اشتباه تعریف شده،پس با جایگزین کردن تعاریف درست جای تعاریف غلط میتونیم رشد کنیم و گره از مشکلاتمون  باز کنیم البته با توکل به خدا .


طرز فکر آدم احساسات آدم رو به وجود میاره .برای اینکه بتونیم احساساتمون رو تغییر بدیم ،باید طرز فکر رو تغییر داد


شما چه همسرت بپذیره چه نپذیره ،چه تاییدت بکنه چه نکنه باید از درون خودت رو قبول کنی ،طوری که نیازی به تایید همسرت نداشته باشی ،این شما هستی که باید خودت رو قبول داشته باشی نه دیگران 

پس عکس العمل های نشون میده که اهرم فشار همسرتون کارا بوده ،و اثر گذار ،برای همین همسرتون به همین روا ...

چقدر کامل توضیح دادید درست مثل یه مشاوره کامنت هاتون رو دارم چند بار میخونم

2738
چقدر جالب دیدگاه ما ادما ب زندگی انقدر میتونه متفاوت باشه من درست برعکس شمام همچین زندگی برام انگار ...

والا شما یک‌خانم‌بالغ و عاقلی که منش خاص خودتو داری بعنوان یک انسان افرین

چقدر کامل توضیح دادید درست مثل یه مشاوره کامنت هاتون رو دارم چند بار میخونم

ببخشید که زیاد بود،یه حجمی از اطلاعات رو سرازیر کردم سمتتون ،که هر کدوم از نکاتی که گفته شد ،نیاز به وقت و موشکافی زیادی داره و صد البته زمان برای پذیرش ،منتهی من دیگه خلاصه وار بیانش کردم ،به خودت زمان بده ،پذیرش بعضی از مسائلی که گفتم نیاز به زمان داره.


زحمت جستجوی بیشترش با خودت گلم،

روی تله بی ارزشی

کامل گرایی

مدیریت حل مسئله

سلطه گری 

و ...

کار کن،دانش و علمت رو بالا ببر.به قول امام معصوم :علم قدرت میاره .

میتونی از سایت دکتر شیری هم استفاده کنی ،مطالب  رایگان خوبی  داره

برای تله ی بی ارزشیت ،میتونی ازصحبت های استاد شجاعی هم استفاده کنی .


شما فقط برای ازدواج و دلبری و مادری خلق نشدی ،شما برای بندگی خدا خلق شدی ،که همسری ،مادری،کار در اجتماع و ...بخشی از اسباب و وسیله برای رسیدن به بندگی خداست،اگه باور کنی که خدا، مربی شماست و کنارته ، وقتی ازش بخوای ،هم کمکت میکنه هم استادت میشه ،اینو باور کن تا آرامش بگیری. 


وقتی آدم تو فشار و استرس و اضطرابه ،وقتی تمام بدنش داره از ناراحتی میلرزه ،نمیتونه هیچ گره ای رو باز کنه ،اول باید آرام شد ،تا قدرت خرد و منطق و عقلانیت به کار بیوفته ،تو خدا رو داری ،از رگ گردنت بهت نزدیکتره،تمام این دنیا در سلطه ی و احاطه ی خداست .


فکر نکن صد در صد  این ازدواج قسمت و حکمتت بوده ،نه خیلی از مشکلات و مسائل ما از انتخاب های غلط خودمون بوده ،از بی توجهی خودمون،از مشورت نگرفتن،از نداشتن آگاهی و کسب نکردن علم ،علمی که بتونه به ما کمک کنه که قدر درستی رو انتخاب کنیم تا به قضای خوبی تو این دنیا برسیم ،اما خدا با وجودی که بنده اش به خودش ظلم میکنه و دست خدا رو ول میکنه ،بازم بنده اشو رها نمیکنه ،منتهی این دنیا قواعد خودشو داره،باید طبق اصول و منطق و عقلانیت و علم ،همراه با توکل و توسل پیش رفت ،،

قاعده ی خدا تو این دنیا اینکه میخواد مشکلات توسط همین عقل و علم ،صبر،تلاش،توکل و توسل حل بشه نه با معجزه ی یک شبه .

حالا هم جای افسوس و پشیمونی نیست ،بقیه مسیر رو با استفاده از منطق و عقلانیت و مشورت از متخصص و توکل و توسل  جلو برو ، یه وقت دیدی تو همین مسیر ره صد ساله رو چند ساله طی کردی و همین مشکلات اسباب رشدت رو فراهم کرد،که به قلبی پر از آرامش و نشاط با طعم بندگی خدا برسی ان شاءالله .


ان شاءالله عاقبت به خیر بشی 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سوال مهم دارم

goodgirl89 | 45 ثانیه پیش

ناشناس

عطرینما | 1 دقیقه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز