2733
2734
عنوان

فشار دادن فَک به همدیگه... دندون قروچه...

| مشاهده متن کامل بحث + 5959 بازدید | 71 پست
ببخشید شما این بیماریو دارین رنگ مدفوعتون چجوریه؟؟من رنگ مدفوعم زرد شده خیلی میترسم

گفتم که علایم خیلی متفاوته.

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

روز بخیر.اول عذرخواهی میکنم چون فکر کردم عنوان این تاپیک مربوط به فرزند میشه.من اینجا هرچیزی مربوط به بچه میشه رو میخونم یعنی اساسا"بخاطر همین اینجام.ولی گاهی هم چیزهای دیگه که تجربه کردم میخونم..با اینحال دیدم این مشکل(فشار فکها) رو خود شما دارید گفتم یه نکته رو عرض کنم شاید به درد بخوره

آقا هستم..."چه بزرگ آفتی ست....غمین بودن و نتوان گریستن".............................عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
گفتم که علایم خیلی متفاوته.

باتوجه به چیزایی که فرمودید باید بگم مشکل خیلی جدیه و واکنش شما هم باید زود و جدی باشه.منم دقیقا این مشکل رو داشتم دارم..ظاهرا"از زمانی که توی  بیمارستان بودم شروع شد و وقتی من بستری بودم این مشکل هم اضافه شد.انواع توصیه ها و داروها بود ولی یکی از متخصصها به من گفت اگه فشار عصبیت رو کنترل نکنی مرحله بعدی سکته قلبی خواهد بود(دور از جون شما)..دوبار دیگه هم همون متخصص اومد معاینه کرد و باز همون تذکر..غرض اینکه از هر راهی شده یک مقدار روی افکارتون کنترل داشته باشید تا آروم تر بشه..ظاهرا" تنها راه همینه..البته دختر منم گاهی همینجوری میشه.پرحرفی منو ببخشید

آقا هستم..."چه بزرگ آفتی ست....غمین بودن و نتوان گریستن".............................عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
2731

سلام دوست قدیمی وقت بخیر من الان تاپیکتون رو دیدم و پیش خودم گفتم شاید تجربه من بدردتون بخوره

اول دلیل اصلی دندون قروچه رو باید پیدا کنید که به احتمال خیلی زیاد تنش و اضطراب هست

سردرد، درد فک، درد صورت همش در اثر دندان قروچه هست، خیلی جدی بگیریدش، بجز تمام این دردها، مشکل جدی دیگه ای که ایجاد می کنه، تحلیل لثه است که برای من به این مرحله رسیده و متخصص پریودنتیکس به من گفت اگر پیشرفت کنه باید پیوند لثه انجام بدم

یه تمرین بهم گفت در طول روز انجام بدم، حداقل روزی نیم ساعت و یا هر زمان که یادتون افتاد

زبونتون رو بذارید پشت دندانهای جلوی بالایی، شبیه حالتی که برای تلفظ حرف "ن" انجام میدید

بذارید زبان در این حالت باقی بمونه و فک بالا و فک پایین رو از هم فاصله بدید، به مرور عادت میکنید که این فاصله حفظ بشه، من حتی یه وقتایی نصف شب از خواب بیدار میشم زود یادم میفته و از هم فاصله میدن دندانهای بالایی و پایینی رو

و در نهایت نایت گارد هم خیلی به از بین بردن این عادت کمک میکنه، چون فشار دندان قروچه رو در تمام فک توزیع میکنه، و یک حالت مانع هست در برابر دندانها و بعد از مدتی این عادت از بین میره

سلام دوست قدیمی وقت بخیر من الان تاپیکتون رو دیدم و پیش خودم گفتم شاید تجربه من بدردتون بخوره اول د ...

سلام به روی ماهت شیرین خانمِ شیرین گفتار. ممنونم که این همه تایپ کردی. چشم سعی میکنم این تمرین رو انجام بدم.

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

سلام عزیزم بهتر شد دندون قروچه تون؟

منم اینجوری بودم و آخرش فهمیدم فقط از اضطراب بوده متاسفانه

خانم هایی که میخوان سقط عمدی کنن، از من که خواهر کوچک شمام این حرفو بشنوید، نمیخوام اصلا اذیتتون کنم، خدا شرایطتونو بهتر میدونه، ولی قبل از سقط تو گوگل اینو سرچ کنید (سقط حنین تجربه گر خارجی) و ویدیو هارو ببینید، بعد تصمیم بگیرید. 
سلام دوست عزیزم خوببد؟ امیدوارم مشکل تون حل شده باشه و منم راهنمایی کنید من خیلی فشار عصبی رومه م ...

سلام. متشکرم. راستش نه... چندان بهتر نشدم.به سدت به فشارهای روانی مربوطه... من البته قرص بوسپیرون و ونلافاکسین هم میخورم.

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

نه با وجود قرص ها هم بهتر نشدم. از حرص و جوش و فشار روانی است

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مائده6525221  |  8 ساعت پیش
توسط   mehrsathename  |  17 ساعت پیش