2737
2734
مرسی شاپرک جون

منم مثل شما ادم محتاطی بودم و محبتم رو خرج نمیکردم و خیلی راحت بدون هیچ شناختی نه میگفتم ولی همیشه ارزوی عاشق شدن رو داشتم .عشق زمانی سراغم اومد که اصلا انتظارشو نداشنم و دقیقا عاشق کسی شدم که خیلی راحت میخواستم از درخواستش بگذرم اما بعد از یه مدت که باهاش صحبت کردم فهمیدم دقیقا معشوقی که دنبالش بودم همینه و مسخوام محبتم رو خرج این ادم بکنم .پس شما هم خیبی ایده ال گرا نباش مطمئن باش هستن ادمایی که لیاقت عشق رو دارن و اما نخواه که حتما تو همون نگاه اول عاشق بشی.ولی اینم بدون که یه وقتی سراغت میاد که توقغ نداشتی حداقل واسه من اینطوری بود .مرذ من لایق بهترین محبتاس چون ادمی با صداقت و پاکیه همسرم ندیدم
صفورا جونم یعنی تو با کسی غیر از همسرت این حس رو تجربه کردی؟
الان بابت اینکه همسرت نیست ناراحت نیستی؟
حرفاتو خیلی خیلی دوس دارشتم
خصوصا اینکه میری تو یه کوچه خلوت قدم میزنی حتی تهنایی
حتی خوندن همین حرفای تو کلی بهم انرژی داد دیگه چه برسه یه تجربه واقعی اش
یعنی نمیشه همسرآدم گاهی مث دوست پسرش باشه؟
من...دلم عجیب...یک غیرمنتظره ی خیلی خوب می خواهد!!!


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خداروشکر که این حساس رو تجربه کردی تبسم جونی
خیلی خوشحال شدم
با این حرفت موافقم که دقیقا وقتی انتظارشو نداری میاد سراغت
یعنی مثلا الان من خودمو بزنم به اون راه که من منتظر نیستم
من...دلم عجیب...یک غیرمنتظره ی خیلی خوب می خواهد!!!
شاپرک جون...بله اون پسر دوست من دردانشگاه بود ونمیشه گفت دوست پسر... یک دوست واقعی ومهربون بود که منو دوست داشت...وخودم نخواستم که با اون ازدواج کنم والان هم راضی ام خدا راشکر...جون برای من پارا مترهای ازدواج با دوستی فرق داشت واون پسر خیلی سنش برای ازدواج کم بود(22 سال)وکار نداشت وامکانات مالی نداشت وخیلی زیادی ارمانگرا بود وخیلی پراجساس بود واین احساساتش به مرور در کنار کمبودهای مالی اش دل منو زد...البته خیلی ازدخترها شاید جذب چنین آدمهای عاشق پیشه واحساساتی میشن اما من فکر می کردم این حسو که تجربه کردم دیگه لازم نیست کل زندگی ام را بابت یک احساس جوونی خراب کنم وبهتره با یک مرد واقعی وموقعیت دار ازدواج کنم والان هم راضی ام ازاینگه بسیار عاقلتر ازسنم رفتار کردم...هرچند بعضی وقتها دوست داشتم شوهرم درکم میکرد ولی نمی خواستم با اون فرد دیگه ازدواج می کردم ......تازه تنهایی قدم زدن هم خوبی اش خیلی بیشتر از حتی اون پسر بود چون من تنهایی راحتترم آزادترم ذهنم رهاتره وبیشتر ذوب در فضا میشم نفردوم حتی اگه عاشقشم باشی بیشتر مزاحم آدمه.......یک اقای مذکر باحال را من بیشتر برای اطاق خوابی دور افتاده ومرموز می پسندم تا فضای عارفانه یک پاییز بارانی...
با کودک خود ... با شوهر خود .... آن گونه رفتار نکن که او هست.... بلکــــــه آن گونـــــه که تـــــــــــوـ دوســت داری او بشـــــود
2731
ببین معمولا آدم کامل همه چی عالی پرفکت پیدا نمیشه .........(واگه یکی تمام مجاسن را داشت که عالی بود)من ترجیچ دادم با یک مرد عقل گرا (نه ارمانگرا)با امکانات مالی وخانوادگی بهتر ازدواج کنم تا با فردی رویایی وعاشق پیشه و...این انتخاب بستگی به تزفکری ات داره ....ونمیشه هم خر را خواست هم خرما
با کودک خود ... با شوهر خود .... آن گونه رفتار نکن که او هست.... بلکــــــه آن گونـــــه که تـــــــــــوـ دوســت داری او بشـــــود
2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز