منم همینم اما دارم رو خودم کار میکنم : وقتی که دعوایی پیش میاد پیش خودم فکر میکنم کی مقصره ؟ درسته گاهی هر دو ادم ها مقصرند اما اونی که خط قرمزو رد کرده کیه؟ به این فک میکنم که ادمی که خط قرمزمو رد کرده دیگه نمیتونم باهاش صمیمیتم رو ادامه بدم یا به هر دلیلی لازمه الان باهاش دعوا کنم ، مودبانه حرف میزنم ، اگه توهین بشنوم دیگه دعوا رو ادامه نمیدم تو ی جمله حرفم رو میزنم و بعد بی محلی میکنم ، نمیزارم دعوا به جایی بکشه که به هم بد و بیراه بگیم چون اینجوری بد تره ، وقتی دعوا میکنم اگه طرف داشت عصبیم میکرد و سعی میکرد از بحث اصلی خارج بشه من کنترل میکنم و میگم الان موضوع اینه ، سعی میکنم خونسردیمو حفظ کنم و فقط درمورد اونموضوع بحث کنم ، سعی میکنم احساساتی برخورد نکنم ینی نگم وای حالا تنها میشم و فلان... بعد از دعوا که تنها شدم نفس عمیق میکشم یا اب میخورم و فکر میکنم که این اتفاق افتاد مقصر فلانی یا من بودم به این دلیل دعوا کردیم ، حرفم رو زدم اگه نمیزدم تو دلم میموند بعد یه اتفاق دیگه میوفتاد ناراحت تر میشدم ، کار خوبی کردم که حرفم رو زدم ، به این فکر میکنم که دنیا پر از ادمه و قرار نیست از تنهایی بمیرم اگه ایشون از دست من ناراحته دلیل نمیشه خودمم خودمو عذاب بدم ، خودمو سرگرم کاری میکنم و بیخود فکر نمیکنم سعی میکنم اونروز خیلی کار انجام بدم تا خسته شم و شب زود خوابم ببره که قبل از خواب فکر چرتو پرت نکنم