دختر من الان 4 سال و 2 ماهشه خیلی کم شده این حالتهای ترسش ببین روی ترسش صحه نزار یعنی بهش نگو باشه الان میگردم ببینم هیولال کجاس دزد کجاست چون اونوقت به توانائی شما هم شک میکنه فقط سعی کن با آرامش باهاش برخورد کنی
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی! هرلحظه به دام یک کسی پا بستی گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
من چند شب رو هم اجازه میدادم تو تخت ما بخوابه با اینکه میگن خوب نیست ولی تر جیح دادم ترسش تو وجودش ریشه دار نشه بعضی شبا هم میرفیت مپیشش من یا پدرش و تو اطاقش میخوابیدیم من همیشه بهش میگم از هیچی نترس من و بابا مواظبت هستیم ببین بابا چقدر قوی و بزرگه بابا حساب آقا گرگه رو میرسه چون دختر من خیلی به پدرش وابسته اس
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی! هرلحظه به دام یک کسی پا بستی گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
خوب نه اصلا این کارو نکن ترس دخترت منطقی نیست که با راه حل منطقی درمان بشه وقتی تو پرده رو میزنی کنار و میگی ببین دزد نیست اون اول میبینه خبری نیست ولی وقتی میخوابه ترس بر میکرده پس اعتمادشو به شما هم از دست میده
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی! هرلحظه به دام یک کسی پا بستی گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
درباره اش حرف بزن ببین مثلا میگه من از دزد میترسم تو بگو از دزد میترسی؟ چون ممکنه یواشکی وارد خونمون بشه؟ چون ممکنه وسائل مارو بدون اجازه برداره؟ چون دزدا بدجنسن؟ ترسناکن؟ اینطوری تو احساساتشو به رسمیت میشناسی و ضمنا برای احساساتش شکل و اسم درست میکنی چون اون هنوز کوچیکتر از اونه که بتونه احساساتشو دسته بندی کنه و فقط تحت هجوم یسری احساس مبهم قرار گرفته باید بدونه تو یا پدرش میفهمین مشکلش چیه ودرکش میکنین ضمنا کمکش میکنین برای احساسات مختلفش اسم بزاره بعد هم درباره راهکار صحبت کنین سوال نکن چون جوابش اینه که پیش شما بخوابم بگو خوب حالا چیکار کنیم؟ میتونیم یه دعای خیلی خوب بخونیم میتونیم به بابا بگیم خیلی مواظب ما باشه میتونیم چراغ رو روشت بزاریم یا هر راه حل مناسب وضعیت
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی! هرلحظه به دام یک کسی پا بستی گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
بچه ها همه احساسات رو تجربه میکنن ولی نمیدونن اسم این احساس چیه و برای همین گیج میشن باید اول با به زبون اوردن احساس بچه نشون بدیم درکش میکنیم و موضوع رو میفهمیم بعد با اسم گذاشتم کمکش کنیم درکش از خودش بره بالا بعد میتونیم راه حل های ارامش بخش پیشنهاد کنیم ولی در کل خیلی نگران نباش تعداد بچه هائی که دچار وحشت شبانه میشن کم نیست اگه دیدی شدیدتر شد ببرش پیش مشاور ولی قبلش سعی عوامل ترسناک رو از محیط خوابش حذف کنی
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی! هرلحظه به دام یک کسی پا بستی گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟