به شوخی میزنیم همو
ولی یه بار از شدت دوست داشت هی گاز میرفت بازوهامو هی میزد به بازوهام هی قربون صدقم میرفت
بعدش رفت سرکار شب اومد دید دوتا بازوهام کلا کبوده
هیچی نشست گریه کرد گفت الهی دستم بشکنه که زدمت
هیچی دیگه دوساعت داشتم ارومش میکردم من دردم نگرفت😑😑😑😑