همین مامان باباش چیزی نمیگن این منو میسوزونه دیگه انگار لالن عوض اینکه ادبش کنن میخندن روش خیلی حسودیشو میکشه هی قصدش اینه که بهش صدمه برسونه واس همین اصلا نمیزارم پیشش همش بهش اخم میکنم ولی الانم کنارش نبود اونطرف بود فک نمیکردم همچین کار بکنه یهو انداخت بعد الکی گریه کرد که بگه نفهمیدم
بخدا همون لحظ فکر کردم قلبم از جاش کندن نمیتونستم چیزی بگم قبلا هم یبار گفتم دست نزن بهش کلی دعوام کردن حالا میزدمش هم خودمو کتک میزدن هم بچمو شاه خونست هرکاری اون بکنه هیچی نمیگن
شوهرم انگار لال بود هیچی نگفتا اصلا هیچکدوم تنبیهش نکردن انگار لال بودن پدر بزرگ مادر بزرگ پدر مادر
اتفاقا بمن گفتن چرا بچه رو برداشتی گریه میکرد خودش اروم میشد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
