من ۱سال با شوهرم دوست بودم بعد موقع ازدواج بابامم نمیداد سر مهریه چنان گریه و زاری نمیدونید چیکار میکرد واسه من میمرد بعد ازدواج انقد دخالت کردن مادرش و خواهرش منو تو چشم شوهرمم بد کردن
قبل ازدواج شبو روز با من بود یبار خواهر یا مادر نمیشناختو اونام بهش زنگ نمیزدن اصلا الان مامانم از وقتی اومدیم خونمون روزی ۳.۴بار زنگ میزنه هروووووووز خواهرشم انگاری کمبود محبت داره به شوهر خودش یبار عزیزم قربونت برم نگفته پیام میده به شوهر من صداش میکنه عشقم و عزیزم هزارو یک قربون صدقه هم میره یه جوراب میگیره واسه من میاره دیگه شوهرم میگه خواهر من فرشتس داراییشو ریخته پای تو