تجربه ی من از رفتن به مرکز مام دکتر نصر

سلام گلم منو شوهرم هر دو سالم بودیم حتی دکتر لاهوتی مرکز مام مخالف ای وی اف بود خودم اصرار کردم بعدها فهمیدم استرس زیادم مانع بارداری طبیعی م میشده الان زایمان کردم

پریا مادر شدی ؟

و اما نتیجه رفتن من به مرکز مام 2بهمن به اصرار خودم به دکتر لاهوتی گفتم میخوام ای وی اف کنم گفت تو که سالمی گفتم خانم دکتر خسته م از همدان میام اینهمه راه برم بیام حتی اجازه ندادم ای یو ای کنه .(شاید با ای یو ای مرکز مام مادر میشدم )خلاصه ی راست رفتم سراغ داروها چون روز 2 پریودمم بود گفت از همین امشب داروهاتو شروع کن بماند با چه بدبختی رفتم داروها رو گیر اوردم از داروخانه دکتر رحمانیان وسریع دنبال تزریقاتی بودم چون تا ساعت 7شب باید تزریق سینال اف اتفاق میفتاد .خلاصهپانکچر شدم (اینو بگم من تو اون 4ماهی که به پیشنهاد لاهوتی طبیعی باردار میشی لترزول بخور همزمان اووبوست د3 هزار امگا3 زینک زل رویال و .... )میخوردم که برا تخمک کشی تخمکام پوچ نشن . خلاصه تخمک کشی م با دکتر نصر شد از18جنین 14 تا تخمک کشیدن که 9تا جنین شد و همهمه ی رفتن نصر 15اسفند اومد سریع 18اسفند رفتم مام تا سیکل انتقالمو برا برج2 با خود نصر اوکی کنم که رفتم پیش علیرضایی داروهای قبل انتقال و نوشت و..............استرادیول خارجی و  شیاف سیکلوزست باهزار بدبختی پیدا کردم خواستم داروهام درجه یک باشن خلاصه29 اردیبهشت ساعت 6صبح مرکز مام بودم  نفراول اسممو نوشتن تو برگه انتقالیا و رفتیم ریکاوری ساعت 1/5دقیقه انتقالم رو نصر انجام داد خدایا این مرد فرشته است یعنی ماهههههههههههههههههههههههه خدا گواهه بحدی انرزی مثبت داشت من اصلا هواسم به انتقال جنین نبود فقط بخودش نگاه میکردم .(قبل انتقالم فرتیل سی ام و لوبیا سبز اب اناناس نوشابه هایپ اب نارگیل . اب قلم . امپول نوروبیون زدم) انتقال جنینم انجام شد و مندوقلو باردارشدم و بچه م یکیش هفته 8 ایست رشد زد و اون یکی قل م خداروشکر موند بمانددددددددددددددددددددددددددددد چه روزای کشیدم و چه بلاهای سرم اومد فقط بگم بشدت افسردگی و اضطراب گرفتم بعد زایمان و تا الان دارو اعصاب میخورم . ولی مطمعنم خوب میشم و پسرم دی 1400دنیا اومد   الهی قسمممممممممممممممممممت همتوووووووووووووووووون

سلام گلم نه نمیشناسم .مرکز مام بیشتر لاهوتی و علیرضایی رو میشناسم