آره چندین بار رفتیم پایین موقع غذا...
با شوهرمم حرف زدم همش میگه خب بره چی میشه 😳😳😳
بخدا اگ خانواده خودم بودن از همون اول یه جوری برخورد میکردم ک اگ آبم خواستن از خودم اجازه بگیرن...
میدونی دو سال اول زندگی مشترکمون مجبور بودیم همه با هم تو یه خونه دو خوابه زندگی کنیم بعد دو سال الانم ک تو یه ساختمونیم همش میگم چون از اول تو یه خونه بودیم واسه همون هنوز یکر میکنه اشکال نداره هر کار کرد در صورتی ک دیگ باید بدونن دیگ هر کی زندگی خودشو داره...
بخدا مشکلم اینا نیس بیاد بره فدای سر دخترم مشکلم و ناراحتیم نوع برخوردشونه این ک تو تربیت و همه چی دخترم نظر میدن این ک شوهرم وابستگی شدید داره به باباش ولی به من میگه به دخترمون وابسته نباش😳😳😳
این ک اگ هر کار خودشون بکنن خوبه ولی همون کارو من انجام بدن بده و باهام برخورد میشه گاهی حس میکنم یه کلفت و کنیز بیشتر نیستم😔😔😔😔😔