من هم کلا نا امیدم و بی انگیزه.از همسرم دورم.همسرم سرطان داره.تا ازدواج کردیم همه سفارتا بسته شد و معلوم نیست تا کی وضع زندگیمون اینه.
مشکلت حل میشه اما بعد زمان طولانی .
نگران نباش ..
منم خیلیاز این مشکلات داشتم .
ولی ببین دشمن شاد نکن . مشکلات زیادن برای همه هم هست .
ماها انسانیم ادمیمپس حتما به مشکلات زیادی برخورد خواهیم کرد. محکم باش دختر .
[QUOTE=157131676]بمیرم الهی[/QUOTEخدا نکنه.دشمنت بمیره عزیزم
الان خدا میدونه ما اصصصصلا بیشتر از حقمون نمیخوایم
یه عمر به اون طرف محبت کردیم
اگر بشنوید دود از کله تون بلند میشه شایدم فکر کنید اغراق میکنم ولی اون نامرد میخواد تلکه مون کنه و از محبتمون سو استفاده کرده
فقط میگم خدایا ما حقمونو بتونیم بگیریم
کسی حقمونو نخوره
الان این زیاده؟الان این غیر منصفانست؟
مگه چی خواستم از خدا که اینجور باید زجر بکشم
عزیزم اگر برات مقدوره حتما بگو مشکلت چیه. چون یه وقتایی اون مشکل توی ذهن تو به قدری بزرگ شده که ورود هر راه حلی رو برات محدود کرده ولی ممکنه بگی و اینجا یه راه ساده برات پیش بیاد
من خودم دو سه سال پیش یه اتفاق بدی برام افتاده بود که حدود دو ماه و نیم از شدت شوک وارده و ترس شبا نشسته میخوابیدم با تلوزیون و برق روشن. روزا حتی از زیر میزم میترسیدم تنهایی حموم و دسشویی هم نیمتونستم برم
تا اینکه خواهرم مجبورم کرد بگم مشکلمو منم انقدری برام وحشتناک بود که نتونستم حتی به زبون بیارم و فقط به زور حالیش کردم چی شده
هیچی منو برد پیش روتنپزشک و با چندتا دارو مشکلم حل شد
