ببین من از خدا کمک خواستم سر نماز گریه کردم گفتم خدایا امام صادق میگه خاطر نیست با آدمی مثل من حتی هم سفره بشه گفتم من نمی خوام بد باشم نمی خوام گناه کنم دستم رو بگیر باهاش معامله کردم
من تو نت زیاد درباره ش خوندن زیاد مطالعه کردم یه عده ازش خوب گفتن یه عده ازش بد
با خودم گفتم حتی اگه خوب باشه من نمی خوامش این حس گناه این حس عذاب وجدان رو نمی خوام خیلی طول کشید تا باهاش کنار آمدم خیلی سخت بود که نمی تونستم به کسی بگم ولی منو واقعا حرف زدن با خدا نجات داد
اگه یه راه حل کلی بخوام بگم یا به جایگزین خوب : حرف زدن با خدا
راستش من هم نظر مخالف ها رو خوندم هم موافق ها زیاد درباره ش تو نت گشتم ولی حتی دیدم یعنی قشنگ حس کردم کسایی که باهاش مخالف هستند و ترکش کردند انگار به خدا نزدیک ترند انگار آرامش بیشتری دارند
واقعا قانع نشدم که این کاری درستی هست وقتی همه اسلام همه امام ها ازش بد گفتند
ببخشید تاپیک قفل شد و واقعا دلم نیومد جواب ندم