کلا یه اعتقادات و استدلال های عجیبی داره، امشب بعد از مدتها خونه نشینی گفتیم بچه ها رو بردیم فضای باز یه دور بزنن،رفتیم پل طبیعت،موقع برگشت بچه ها تشنه اشون شده بود هر چی گفتن آب میخوایم شوهرم براشون نخرید قشنگ از جلوی سوپری ها رد شد رفت سوار ماشین شد،بچه هام تا خونه از تشنگی هلاک شدن ،بعد میگم چرا میگه بزار یکم تشنگی بکشن شاید یه روز جایی بودن آب نبود😐 یک پسر چهار سال و نیمه و یدونه هشت ساله دارم،آخه بچه چقدر میتونه تشنگی تحمل کنه،قبلا هم چند بار این کارو کرده بود،البته منم فراموش کردم آب از خونه ببرم ولی خب باید میخرید