من هر روقت میرفتم خونه مادر شوهرم روبوسی میکردم بعد کم کم حس کردم خوشش نمیاد انگار به زور صورتشو جلو میاره منم گفتم به یه ورم دیگه روبوسی نمیکنم الانم بخاطر کرونا دستم نمیدم برن گمشن بابا چند روز پیش خانم اومده روز تعطیلمونو خراب کرده با شوهرم رفتیم خریداشو انجام دادیم منم دل درد داشتم حال حرف زدن نداشتم سریع فرداش زنگ زده شوهره رو تحریک کرده که اره زنت یه جوری بود چش بود فلان بیسال ... به یکی ام احترام میزاری فکر میکنه چ خبره
من طبقه پایین مادرشوهرمم ولی بالا نمیرم حتی حالو احوال کنیم تو عید ها قبلا روبوسی بود ولی بعد فقط دستو تبریک بعدم امسال اونم نبود الانم دم در ببینمش فقط نگاش میکنم ولی با همسایه ها باشه با سر سلام میدم ک نگن قهرن تو خونه هم کم محلی ب شوهر چون خیلی بدم میاد ازشون تاتونستن اذیت کردن دیگه دل چرکین شدم کیته شدع رو دلم
