سلام گلم
مرسی که پیگیر احوالم بودی
کلی با مامانم دعوا کردم که میگفت داداشت ابرو داره باید بیای و این صحبتا گفتم نمیام گفت پس از این به بعد مارو کلا فراموش کن و کاری دیگ واست نمیکنیم منم گفتم باشه
عصرش رفتن دیر وقت بود برگشتن
این دو سه روزم داداشم از ظهر میره بیرون اخر شب میاد ( دختره چون نامزد کرده حالش بده و میبرنش مشاوره )
منم کلا ن با کسی حرف میزنم ن اونا با من
حقیقتش حالم خوب نیست و خب کای هم از دستم بر نمیاد
دارم سعی میکنم با این مدل زندگی کنار بیام و تحمل کنم شرایطو
خیلی خوشحال شدم ک ی نفر سراغمو گرفت
انشاالله بهترین اتفاق ها واست بیوفته