بهمن همین امسال بود برف اومده بود ما هم دماوندیم هوا سرررررد
تو حیاط تنبیه کردن ساعت ۷ تا ۸ باید میموندیم تو حیاط
من خودمو زدم ب غش بردنم تو دفتر دیدن حالم خوبه تا ۱۰ تو حیاط بودم
اون اختشاش یکشنبه ای بود،، با صافاری عموی دوستم با چهارتا دیگه از دوستام از بالای کوه رفتیم سینما ک صاحبش همون عموی دوستمه
یادش بخیر چقد میخندیدیم
آب یخ ریختم رو راننده مینی بوس چون دیر اومد دنبالم تو زمستون