بیایین از خراب کاری های بچگیاتون بگین🍭😁 صفحه 4

52341162

مدیر

عضویت: 1398/10/20

تعداد پست: 1532

اول خودم

موبایل مامانمو شستم

لباس مامانمو که با اون میخواست بره عروسی بااتو سوزوندم

دستی ماشین کشیدم خورد به در

دوچرخه رو از بالای پشت بوم انداختم پایین

سر پسر عموم رو آتیش زدم

سیم شارژر رو ریز ریز کردم با قیچی

گوش خرگوش گاز گرفتم

جوجه زبون بسته رو شستم

برام دعا کنید بهخاستم برسم ❤️

1399/05/15

05:50

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

kandiii

عضویت: 1398/12/22

تعداد پست: 4248

دقبقا منم یه جوجو ی صورتی داشتم خواهرم دوید دنبالش تو حیاط یدفعه پاش رفت روش دل و رودش زد بیر ...

😩😩😮یادم نمیره اینقدرم خوشگل بود انگار براش خط چشم کشیده بودن دقیق یادمه...

آدما به دو دلیل وارد زندگیت میشن✋.یا میشن درس زندگیت..یا میشن خود زندگیت...خدایا هزاران بارشکرت که اونایی که اومدن تو زندگیم و رفتن همشون درس بودن و اینو بهم ثابت کردی .و الانم خود زندگیمو بهم دادی 💑💖B&S💖

1399/05/15

06:11

1 نفر لایک کرده اند ...

دلباخته

عضویت: 1396/11/01

تعداد پست: 2322

یه جوجه کوچولو داشتم از بچگی خودم بزرگش کردم رفتم مدرسه وقتی برگشتم دیدم مامانم خیلی تحویلم میگره رفتم سراغ جوجم دیدم نیس از مامانم پرسیدم گفت میخواستم جارو بزنم گذاشتمش بیرون از بالکن افتاده پایین😢

زندگی میچرخه مثل یه تاس امروز حکم میکنی فردا التماس😏

1399/05/15

06:12

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

kandiii

عضویت: 1398/12/22

تعداد پست: 4248

فقط اون زیر پتو رفتنت😂😂

اسکول ب تمام معنا بودمم ینی😂😂😂

1399/05/15

06:12

1 نفر لایک کرده اند ...

شقایق۶۳

عضویت: 1398/09/27

تعداد پست: 29

منم هرچی اسباب بازی کوچیک داشتم انداختم توچاه حیاط.

1399/05/15

06:24

1 نفر لایک کرده اند ...

دختر_زمستون۱۳۷۵

عضویت: 1398/10/26

تعداد پست: 21693

یه جوجه کوچولو داشتم از بچگی خودم بزرگش کردم رفتم مدرسه وقتی برگشتم دیدم مامانم خیلی تحویلم میگره رف ...

اوخی۰۰۰🤕😔

خدای خوبم؛ این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار تویی /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی

1399/05/15

06:44

0 نفر لایک کرده اند ...