یه بارم تو اسانسور داشتم خودمو تو اینه نگاه میکردم دیدم رو در یه سوسکه میحاستم جییییغ بزنم به پارکینگ که رسید در باز شد خودش رف لا در کشویی.
من ازپل هوایی میترسم
من برای ام آر آی سرم رفتم تو دستگاه خیلی ترسیدم
منم رفتم یعنی خیلی ببخشید شاشیده بودم تو خودم ام آر آی با تزریق بود قبلشم رگمو بزور پیدا کرده بود دستام کبود فشارم افتاده بود از قبلش حالا جالبی نداشتم
حالا من تو شجاعت تو فامیل معروفم از کمتر چیزی میترسم ملخو میگیرم تو دستم انواع اقسام وسایل بازی رو سوار میشم
منم از پله برقی خیلی میترسم وقتی که سوار و پیاد میشم سرم گیج میره حالم بد میشه یبار گیر کردم داشتم پرت میشدم پایین یکی اومد منو بگیره خودشم ول شد خیلی بد بود تا تونستیم خودمونو جمع کنیم
من از سرسره ابی خیلی میترسم کابوس شده برام سوار شدم شنام بلد نیستم توش نفسم داشت میگرفت بدترین حسه هیچکاری ام نمیتونستم بکنم چون گیر میکردم بعد افتادم تو اب اگه نجاتم نمیدادن غرق شده بودم اه اه
