2752
2734
عنوان

شوهرم میگه دوست ندارم،ازت بدم میاد،فقط دارم تحملت میکنم

| مشاهده متن کامل بحث + 10353 بازدید | 45 پست

بچه ها میشه کمکم کنید.حالم این روزا خیلی بده خیلی.من از 9 سالگی عاشق پسری شدم و این عشقم انقد پاک بود و انقد مقدس بود که خودش بدون اینکه من کاری کنم ازم خاستگاری کرد و بعد از 4 سال نامزدی به هم رسیدیم و سال 95 عقد کردیم.اما کاملا تغییر کرد ن ابراز علاقه ای .ن توجهی .حتی میشد یک ماه هم ازم خبر نمیگرفت. و دلیلش این بود ک منو تو رسما ماله هم نشدیم و ن دختر باباتی و ن زن من و اگه من بهت نزدیک شم شاید اطرافیانمون چیزی بگن.تا این که سال 96 باهم ازدواج کردیم .من بخاطرش هرکاری ک در توانم بود انجام داد دانشجو ترم 5 علوم ازمایشگاهی بودم و سه ترم داشتم ک تموم کنم کفت که دانشگاهتو ول کن چون فاصلمون زیاد میشه و من بخاطر عشقمون این کارو کردم .مهریمو بر خلاف انتظار خانوادم  کم کردم چون میگفت مهریه بالا رو دوس نداره .مراسم عقد و عروسیمم دقیقا با سلیقه خودش برگزار شد حتی انتخاب کیک هم ب سلیقه خودش بود و اینا اصلا برا من ارزشی نداشت چون واقعا دوسش داشتم .ولی بعد از عروسی هم همون کارایه عقدو انجام میداد شبا پیشم نمیخابید و از 7 روز هفته 4 شبشو خونه نبود و با دوساش بود یا بهونه ماموریت میاورد و بعد از اینکه میومد خونه و اگه از هر نظر تامین میشد و دیگه بهم احتیاجی نداشن بالشتشو بر میداشتو میرفت تو ی اتاق دیگه میخابید منم ک تنها بودم از اول کنکور دادم و دانشجو پرستاری شدم و شروع کردم ب درس خوندن .سرمو با کتابام گرم میکردم ک بی توجهیاش ازارم نده .تا اینکه 4 ماه بدون حرفی غیبش زد و کار من شده بود دعا و نذر و نیاز و هرشب با گریه خابم میبرد.روزهای ب شدت سختیو پشت سر گذاشتم  و الان ک پیداش شده بهم میگه من تو این مدت فقط تحملت کردم .تو ویژگی های همسر مناسبی رو برای من نداری.تو مادر ایده الی برا بچه هام نمیشی و و و ..... چیکار کنم؟؟؟؟؟؟تو این چهار ماه هم برا اینکه دختر ب شدت مغروری هستم خودم رفتم سرکار تا دسم جلو اینو اون دراز نشع و با وجود پیشنهادهای مختلف بهش متعهد موندم و نزاشتم کسی بهم نزدیک شه.حالم خیلی بده و این روزا پوچه پوچم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687