خونواده شوهرم...؟!

به خاطر همین مادرشوهرت از این حرفا میزنه که خودشو اروم کنه

حالا که شغلی داره عزیزم فقط ساده تر بگیرین و برین سرخونه زندگیتون دوران عقد اختلاف میاره

چه جاری پرویی خودش شوهر نداره مگه؟

از جاری همیشه بترس مثل دشمن مخفی   

با همسرت برو خونه مادرش اینا ولی اصلاً‌ باهاش حرف نزن بعدم خودت تنهایی برگرد خونه تون بگو بابام ناراحت شده میگه خوبیت نداره دوره عقد انقدر کنار هم باشید به شوهرت بگو خیلی دلتنگ زنش هست زودتر مراسم عروسی بگیره خودش از ترس خرج و مخارج کمتر چتر میشه خونه‌تون

وای چه رویی دارن خونه پدرزن میمونن خجالتم نمیکشن غرور ندارن مردای الان

حداقل باید تو خرج و مخارج خونه کمک کنه اگرم میخواد بمونه 

اگه تغییر ندی خودتو پیر میکنی

من دوران عقد همسرم همش خونمون بود دیگه دوران عقده میگذره .....الان که عروسی کردیم هفته ای یه بار عصر میریم به مامانم اینا سر می‌زنیم که نخوان تو زحمت هم  بیفتن...مادر شوهر منم بعضی وقتا بدجنسی می‌کنه یه حرفی میزنه ولی من چون شوهرم دوستم داره اصلا اهمیت نمیدم.... بهش هم نمیگم که ناراحت بشه آخه مامانش گفته اون چه گناهی داره 

فقط روابطم خیلی کمه با مادرشوهرم صمیمی هم نمیشم چون زبونش بده

اصلا از قدیم یه کاکتوس هست اسمش زبون مادرشوهره ...نباید به حرفاش اهمیت بدی ...باد هوا

وقتی شوهرش اجازه نداده بره حق نداشته بره

شما باید با سیاست به همسرت میگفتی عزیزم وقتی برادر بزرگترت اجازه نمیده زنش بره شما نباید حرف برادرت رو زمین بزنی و بین زن و شوهر دعوا و اختلاف بندازی زنش نادونه میخواد لج داداشتو در بیاره تو چرا خودتو قاطی خاله زنک بازیاش میکنی. اگرم گفت مادرم گفته بگو حرمت برادرت زیر سوال میره اینطوری