2733
2734
عنوان

تااین حدددد فضولی اخه؟؟پوووف

| مشاهده متن کامل بحث + 1712 بازدید | 172 پست
توهم بگرد به خودت برس ورزش کن درسته جوونیت رفته ولی بازم واسه زندگی دیرنیست آینده خوب نزدیکه

میخام شش ماه یا یکسال  برم خونه مامانم الانم بهش گفتم. باید قسم بخوری نذاری دخترت ازاری بهم برسونه اذیتم کنه قول داده. خداکنه یکسال فتنه نکنن من کنکور بدم. چون سال 90یبار قبول شدم لیسانس مهندسی دارم. اونسال شب کنکور آزاد  همین خواهرهرمیومد سروصدا با بچه هاش راه مینداخت رو. کتاب تستام میدوییدن. بخیالش صربه بزنه گفتم دوروز نیا گفت خونه بابامه دلم میخاد بیام.. 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

شوهر سابقم مریصی معده لاغر نحیف شده و شوهرخواهرم مرص کلیه گرفته بازم بیحیاها ذاتشون عوص نمیشه. خواهرم ب اون خواهر کارمند مجرده هم دوسه بار پریده ینی ماشالله ب هیچکی رحم. نداره مامانمم عین خیالش نیس عاشق دخترشه. تازه الانا یکم داره میفهمه ک چی تربیت کرده. 

میخام شش ماه یا یکسال  برم خونه مامانم الانم بهش گفتم. باید قسم بخوری نذاری دخترت ازاری بهم برس ...

خواهرت خیلی عقده ایه معلومه ازکاراش حتماازلحاظ همه چی ازش سرتری

2731
خواهرت خیلی عقده ایه معلومه ازکاراش حتماازلحاظ همه چی ازش سرتری


دیپلمه منو خواهردیگم لیسانس سر شهریه دانشگامم ی بابشویی راه انداخت هی مامانمو تحریک میکرد بهم. شهریه نده یا باید ب اونم بده گفتم تو. هم طلاق بگیر برو دانشگاه قبول بشو. تا مامان بهت بده گفتم نه همینجوری باید بده  الان سرعقدم با دومی سال 97گفت مامان گفته النگوهای سر عقدت بدله گفتم ن اصله چرا باید بهم بدل بده ب مامامم. گفتم. استرسی شد گفت وای چرا لو دادی اخه من بهش گفتم بدله ک حسادت نکنه😒خودش از دختزش میترسه الانم تو دل خواهرم عروسیه ک من دارم جدامیشم دلم. نمیخاد جداشم ولی شوهرم واقعا بدرد نمیخوره بی‌مسئولیته ول کرده رفته. هرچی چاخان کردم بازم میگ. خرجهارو. مامانت بده اجاره و. رهن تا من برگردم  بابام زمان فوتش ستا زمین قولنامه ای داشت یکیش خواهرم بالا کشیده قبلا انکار میکرد دوسال پیش گفت خوب کردم چکارمیخای بکنی؟ باز جلو مامانم گفت نه پس میدم. باز گفت مال خودمه. ی زمین دیگم رفته زده بنام بچه شش سالش. منک. راضی نیستم خواهردیگمم گفته واگذار کرده ب قیامت چون حوصله دردسر نداره 

باید برن بمیرن بااین حسی که تو ما شکل گرفته 

بخدا تو خیابون ب من میگفت ج....

میگفتم من حامله ام نکن میگفت معلوم نیس اون بچه ازکیه

حتی با شهادت دروغ شوهرمو انداخت زندان ینی بازم شوهرم مرده ک جواب تلفنشو سال ی بار میده

مادر بزرگم همیشه میگفت ننه ، خوشبختیتو هیچوقت جار نزن!نزار کسی بگه خوشبحالش همین خوشبحالش گند میزنه به زندگیت                                                                                                                                                           
2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز