منم شهرستان بودم اون موقع.
تو دانشگاه خیلی کم همو میدیدیم، دوست نداشتم باهاش جایی دیده بشم، اینو به خودشم میگفتم😐 چون خیلی مثبت بودم و با پسرای هم کلاسیم حتی سلام و علیک نمیکردم، درک میکرد، وای خدا چقد داغون بودم الان خندم میگیره😑😂😂
من تلفنی و با ایمیل و یاهو ازش کمک میگرفتم برای درس. تلفنم فقط در حد هماهنگ کردن گرفتن جزوه؛ نمیتونستم باهاش حرف بزنم هول میشدم، از همین چیزا خوشش اومد 😐 خدا رو شکر زیاد اینا یادش نیس، ولی سالی یه بار میگه یادته استرس میگفتی ، صدات می لرزید سرخ میشدی😐