پ چرا جلوی دخترشو نمیگیره؟؟
از نفرین کردن متنفرم
چند بار شده نفرینم کرده همون فردا سر خودش و بچش اومده
خودم هیچ وقت کسی رو نفرین نمیکنم ولی ادمو ب جایی میرسونن ک انقدر بهت فشار میاد نفرین میکنی هعی
ما هم داریم ب خدا شوهرم کارمنده خودش ولی مادرشوهرم از بس با سیاست بود ۲۵ سالگی بدون حتی یک روز سر کار رفتن براش زن گرفتن با خودم میگم خدایا پدرم منو ب چ امیدی داد دست اینا
خونه ی طبقه ی بالا رو دادن بهش و براش ماشین خریدن ک فقط و فقط زیر سلطه ی خودشون باشه الانم ک کارمنده راه ب راه بهش پول میده تا جذب خودش کنه حالم از همشون بهم میخوره
دقیقا شوهر من
مادرشوهرم با سیاست ک عیده فللنه جمعه است خونه ای بیاین دور هم باشیم میریم غذا میزارم هی تو دستو پای منه هیچکارم نمیکردا همه ی کارارو من میکردم ولی برا اینکه خودشو خوب نشون بده جلو شوهر هی میگفت برو بشین یا تو دستو پای من بود ظرفارم ک میشستم توروخدا بیا برو نشور درحالیکه میدونه میشورم ها فقط با این حرفا میخواد خودشو جلو شوهرم خوب جلوه بده
تو سری اخر من کمک نکردم تو غذا ک شوهرم پرید بهم منم نرفتم خونشون راستش از قدیم خیلی مشکلات داشتیم باهم دیدم دیگه واقعا وقاحتو ب نهایت رسوندن همشون رفتن تو ی جبهه انگا ر من دشمنم منم دیگه نمیرم خونش شوهرم تنها میره
و شوهر منم میگه مامانم لطف میکنه مارو دعوت میکنه تو هم ک عروسی وظیفته کار کنی ک حتی وظیفه تو هم درست انجام نمیدی
مامانم منم میگه میگه چون شوهرت بی عرضع است اینجوری سوارت میشن مادر شوهر من دختر نداره ولی خودش جوونه ۵۰ سالشه بعد انتطار دارن من هر روز صب به صبح برم کل خونشونو تمیز کنم بیام ولی نمیکنم داءم تو اعتراضه ک چرا نمیری خونه ی مامانمو تمیز کنی درحالیکه مهمون میاد ی تنه عذا میزارم طرف میشورم پذیرایی میکنم جم میکنم ولی هیچکدومو نمیبینه منم زدم ب سیم اخر عمرا دیگه برم خونشون بخدا مهمون میاد براش از پایین زنگ میزنه فلانی اومده بیا چایی بزار بیا پذیرایی کن 😐😐الانم کلا نمیرم خونشون و تا عمر دارم میخوام سر حرفم بمونم
کلی مشکلات دیگه هم داریما این یکیشه
مگه من چی میگم که حالت بد بشه
می گم مادر شوهر هم مادره و احترامش واجب چرا اجازه می دید دیگران بهشون راحت توهین کنن
درد و دل کردن و کمک خواستن با این صحبتای خاله زنکی پشت سر مادر شوهر و خواهر شوهر خیلی فرق داره
