2733
2739
عنوان

غربت

| مشاهده متن کامل بحث + 324 بازدید | 23 پست

من تا خود امسال همش تو خونه بودم خیلی ناراحت بودم از این وضع امسال پسرمو تابستون هر روز میبرم پارک و سعی کردم دوست پیدا کنم و الان دوتا دوست خوب پیدا کردم که همسایه هم هستن و تا قبل کرونا هر روز باهاشون قرار میزاشتم یا اونا میومدن یا من بچه هامون با هم بازی میکنن و حس بهتری داشتم نسبت به قبل ،منم قرار بود بعد ازدواج برم سرکار ولی پیگیری نکردم و خونه نشین شدم خانواده شوهرمم رفتو آمد زیادی ندارن با هم و در کل کاملا تنهام و اینهمه سال کنار اومدم خونه نشین بودم حتی تا یه مغازه سر کوچه تنها نمیرفتم در حالیکه تو شهر خودم که میرم همه جا میرم تنها ولی اینجا هنوز که هنوز حس نمیکنم شهرمه ،اینم بگم اللن که بچه دارم یکم بهتر کنار اومدم ولی فک نمیکنم تا عمر دارم اینجا برام شهرم شه 

آخرین تیکه ی این جورچینی، ای عشق...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من تو شهر خودمم  زادگاهم  چهارتا برادر دارم تو شهر دایی و خاله و خاله زاده و دایی زاده  عموزاده برادر زاده   خونه بابام  ولی تنهام   هفته ای یک بار خونه بابا  دیگه تنها      وقتی برادرا هرسال عید فقز نیم ساعت میان  امسال هم که کرونا  اجازه همون نیم ساعتم نداد   من دنبال کی بدوم 

خوهرم یکیشون خیلی دوره یکی دیگه یک ساعت راهه  

حتی تماس تلفنی به ندرت دارم   تنهای تنها  ولی خوب دیگه قرار نیست یکی بیاد نو سرگرم کنه

مپندار ؛ ای در خزان کشته جو      که گندم ستانی به وقت درو
2728
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز