بیایین از سوتیای دوران عقدتون بگید +اول خودم 🤣🤣

دچار خنده هیستریک شدی  عزیزم

یه باردوران عقد با شوهرم رفتیم خونه خواهرشوهرم ،نگو خونه نبودن ،گفتن تو راهیم داریم میاییم 

یکم بالاتر شوهرم نگه داشت ،شروع به بوس و.....شب هم بود ،چراغ ماشین خاموش کاملا تاریک بود 

یه دفعه همه جا نور اومد ،نگو گشت ارشاد به ما مشکوک شده به ما که نزدیک شد ،یه دفعه چراغاشو روشن کرده و قشنگ صحنه رو دیدن   

بماند چقد اصرار کردیم تا ولمون کنن و قسم خوردیم که عقدیم 

اهان ازاون لحاض

😂😂😂😂😂😂😂

سلام

تو جمع بودیم یه خانومه هی ازم تعریف میکرد 

مادرشوهرم یواشکی بهم گف برو برا خودت تخم مرغ بشکون گفتم باشه

رفتم سر یخچال همه تخم مرغا تو مشما فریزر بودن نتونسم گرشو بازکنم همشون از دستم سرخوردن شکستن😂😂😂

رفتم به مادر شوهر گفتم گف تو دیگ خیلی چشم خوردی😂😂😂

یکی دگ م بگم

من از ازمایش خون خیلی میترسم، برای همین از اسپری لیدوکایین ک سر کننده س استفاده میکنم روپوستم برای خون دادن. بعد شوشو ی نفرو اورده بود خونه ک براش تتوشو پررنگ کنه. این زنه م ک دوست مادرشوهرم بود رو پوست شوشو لیدوکایین زد ک خیلی دردش نیاد.

منم نشسته بودم کنارش با دقت نگاه میکردم. یهو شیشه لیدوکائینو برداشتم گفتم عه حمید لیدوکایین ما چند درصده؟؟

مادرشوهرم و شوهرم جوری سرخ شدن ک نگو😅😅 

بخدا من نمیدونستم لیدوکایین برای اون مواردم مصرف میشه. دنبال ی چیز قوی بی حس کننده میگشتم ک کمتر غش کنم موقع آزمایش خون😂😂😂😂

اشکالی نداره مامانته دیگه😀