گلم من کوچیک بودم
فقط یادمه قدم میزدن تو اتاق و از کنار هممیگذشتن
از در وارد نمیشدن انگار از دیوار داخل میشدن و میگذشتن
تو اون خونه خیلی قران تلاوت میشد
احترام و عشق وجود داشت
نماز همیشه خونده میشد
بعدها فهمیدم علتش چی بوده همون که میگن خونه ای که توش تلاوت قران بشه محل رفت و آمد فرشتگانه
اون خونه دائم و در تمام طول سال بدون وقفه قران به صورت ترتیل خونده میشد
من چند صحنه فقط یادمه
بعدمهمیشه نمی دیدم گاهی یک صحنه مثلا به مدت دو دقیقه یا یک دقیقه
خیلی عادی نگاشون میکردم
پخمه بودم به معنای واقعی کلمه
الان بچه ها همه چی میفهمن ..فهمشون زیاده اینا نمی بینن
من یک خنگ و پخمه واقعی بودم