زندگی من :تو بچگی زیاد دستم برای بدست اوردن خواسته هامباز نبود از نظر مالی وقتی بزرگ شدم خودم درس توندم و کار کردم و پس اندار از 12 سالگی به فکر جمع کردن پول برای خونه مجردی بودم وقتی وضع مون خوب شد کارم رو ول نکردم اما ول خرج شدم تا اینکه رفتم دانشگاه و در سن 27 سالگی یک پس خوب و متین و ... در خانه پدر بزرگم دیدم و چند باری که دیدم یک خورده صحبت کردیم و ...بعد به مامانم گفتم اون هم با خانواده نماس گرفت و .... و هر دو عاشق شدیم و د سن 30 عروسی کردم و الان هم خیلی دوستش دارم
اصلا جالب نبود خودم می دونم